داستان جالب چای سبز و زبان خانم ها
صفحه 1 از 1
داستان جالب چای سبز و زبان خانم ها
A woman goes to the doctor, beaten black and blue. . . . .
زنی با سر و صورت کبود و زخمی میره سراغ دکتر
Doctor: "What happened?"
دکتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟
Woman: "Doctor, I don't know what to do. Every time my husband comes home drunk he beats me to a pulp..."
خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم مست میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه.
Doctor:
"I have a real good medicine against that: When your husband comes home
drunk, just take a cup of green tea and start gargling with it... Just
gargle and gargle".
دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه: هر وقت شوهرت مست
اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.
2 weeks later she comes back to the doctor and looks reborn and fresh again.
دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت.
Woman:
"Doc, that was a brilliant idea! Every time my husband came home drunk
I gargled repeatedly with green tea and he never touched me.
خانم
گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم مست اومد خونه، من
شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت.
Doctor: "You see how keeping your mouth shut helps!!!
دکتر گفت: میبینی اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا حل میشن!!
زنی با سر و صورت کبود و زخمی میره سراغ دکتر
Doctor: "What happened?"
دکتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟
Woman: "Doctor, I don't know what to do. Every time my husband comes home drunk he beats me to a pulp..."
خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم مست میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه.
Doctor:
"I have a real good medicine against that: When your husband comes home
drunk, just take a cup of green tea and start gargling with it... Just
gargle and gargle".
دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه: هر وقت شوهرت مست
اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.
2 weeks later she comes back to the doctor and looks reborn and fresh again.
دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت.
Woman:
"Doc, that was a brilliant idea! Every time my husband came home drunk
I gargled repeatedly with green tea and he never touched me.
خانم
گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم مست اومد خونه، من
شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت.
Doctor: "You see how keeping your mouth shut helps!!!
دکتر گفت: میبینی اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا حل میشن!!
مواضيع مماثلة
» چند داستان كوتاه و جالب
» داستان واقعی جالب
» معرفی خانم «تيکا» کسی که هرگز متولد نشده! (تصويری جالب)
» زیباترین داستان عشقی ایرانی(داستان خسرو و شیرین وقربانی شدن فرهاد)
» خوراک زبان گوساله
» داستان واقعی جالب
» معرفی خانم «تيکا» کسی که هرگز متولد نشده! (تصويری جالب)
» زیباترین داستان عشقی ایرانی(داستان خسرو و شیرین وقربانی شدن فرهاد)
» خوراک زبان گوساله
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد