مرد شیادی که از 15 سال قبل به عنوان روانشناس خود را جا زد.

من طرف **parmidas56** الإثنين أبريل 20, 2009 5:02 am

^[size=18]

[sup]اين متهم براي يك ساعت مشاوره از مراجعه^{كنندگان، 400 هزار تومان مي گرفت اما در اكثر موارد مشاوره هايش نتيجه معكوس}^داشت^.^{به گزارش خبرنگار ما چندي قبل با شكايت زني به نام زهره پرونده اتهامي}^{عليه منوچهر در شعبه دوم دادياري دادسراي ناحيه 19 تهران- ويژه جرائم پزشكي- گشوده}^{شد. شاكي كه سال ها براي مشاوره نزد منوچهر مي رفت و حتي براي كوچك ترين امور زندگي}^{اش با او مشورت مي كرد به داديار حميده جهانگيري گفت؛ حدود 15 سال قبل وقتي پسرم در}^{دبيرستان تحصيل مي كرد چند بار براي پيگيري وضعيت تحصيلي او به مدرسه رفتم و از آن}^{زمان با منوچهر كه مشاور دبيرستان بود آشنا شدم. او نيروي شگفت انگيزي داشت. آن سال}^{پسرم دچار افت تحصيلي شديدي شده بود اما روش هايي كه منوچهر به ما ياد داد باعث شد}^{مشكلات پسرم حل شود و او بتواند با قبولي در كنكور به دانشگاه برود. پس از آن بود}^{كه منوچهر به من گفت اگر مشكل ديگري هم دارم مي توانم براي حل آن به خانه اش مراجعه}^{كنم. مدتي بعد وقتي برادرم براي ازدواج به مشكلي برخورد به خانه منوچهر رفتم. در}^{مدتي كه آنجا بودم فهميدم افراد زيادي براي حل مشكلات شان نزد منوچهر مي روند و او}^{را دكتر صدا مي كنند. من هم پس از دقايقي وارد اتاق منوچهر شدم. او استقبال گرمي از}^{من كرد و گفت با انرژي مثبت همه مشكلات حل خواهد شد. او يك ساعت در اين باره با من}^{صحبت كرد و در آخر 200 هزار تومان به عنوان حق مشاوره از من گرفت. من چون به حرف}^{هاي دكتر اطمينان پيدا كرده بودم حق مشاوره برايم اهميتي نداشت و با كمال ميل آن را}^{پرداخت كردم}^.^{رفت و آمدهاي من به خانه دكتر ادامه يافت تا اينكه به تدريج}^{به او عادت كردم و هر وقت با مشكلي روبه رو مي شدم نزد او مي رفتم. گاهي حتي هفته}^{يي دو روز هم به خانه اش مراجعه مي كردم و براي هر ساعت مشاوره بين 200 تا 400 هزار}^{تومان پرداخت مي كردم. شاكي ادامه داد؛ چند سال از آشنايي من با دكتر مي گذشت كه}^{شوهرم به طور ناگهاني سكته كرد و در بيمارستان بستري شد. دوران سختي بود. بيشتر}^{وقتم در بيمارستان و با همين شوهرم مي گذشت. يك روز به اين فكر افتادم كه به دكتر}^{متوسل شوم تا بلكه او با انرژي مثبت بتواند همسرم را مداوا كند. به همين دليل با}^{خواهش و تمنا او را راضي كردم به بيمارستان بيايد. او هم قبول كرد و در ازاي دريافت}³⁰⁰^{هزار تومان دو دقيقه بر بالين شوهرم حاضر شد اما فرداي آن روز همسرم فوت شد. از}^{آن پس به منوچهر شك كردم و با تحقيق درباره او فهميدم اين مرد يك روانشناس قلابي}^{است و براي كلاهبرداري و دريافت پول از افراد زيادي مثل من خودش را دكتر معرفي كرده}^است^.^{پس از طرح اين شكايت با استعلام از مراجع ذي صلاح مشخص شد هيچ سابقه يي}^{از منوچهر در سازمان هاي پزشكي به ثبت نرسيده و مجوزي دال بر اينكه او بتواند}^{كارهاي مربوط به روانشناسي انجام دهد، وجود ندارد. در حالي كه تحقيقات در شاخه هاي}^{مختلف در اين باره در جريان بود افراد ديگري نيز به دادسراي ويژه رسيدگي به جرائم}^{پزشكي مراجعه كردند و با ارائه شكوائيه هاي جداگانه از روانپزشك قلابي شكايت}^كردند^.^{وجه اشتراك شكات سكونت آنان در مناطق شمالي شهر و وضعيت مالي خوب}^{آنها بود. يكي از اين افراد كه تاكنون ميليون ها تومان به منوچهر پرداخت كرده است،}^{در شكايتش گفت؛ من از كودكي از سگ مي ترسيدم و هر وقت كه يك سگ مي ديدم تا چند روز}^{وضعيت روحي بدي داشتم. روزي يكي از دوستانم دكتري را به من معرفي كرد و گفت او فرد}^{خبره يي است و مي تواند مشكل مرا حل كند. وقتي به خانه منوچهر رفتم او گفت چند جلسه}^{بايد نزد وي بروم تا مشكلم به طور اساسي حل شود. او گفت مشكل من از كودكي ايجاد شده}^{و براي رفع آن بايد تصور كنم خودم سگ هستم. او به من گفت هر روز در زمان هاي مشخص}^{در يك اتاق تمركز كنم و به خود بگويم من سگ هستم. او چند جزوه هم به من داد كه در}^{آنها راه هاي تلقين نوشته شده بود. به خاطر تعريف و تمجيدي كه از دكتر شنيده بودم و}^{همچنين به خاطر مراجعه كنندگان بسياري كه هميشه در خانه او بودند اين پيشنهاد را}^{پذيرفتم و آن را اجرا كردم. من در هفته سه مرتبه به خانه منوچهر مي رفتم و هر بار}^{هم به او 200 هزار تومان مي دادم ولي پس از مدتي مشكلاتم بيشتر و بيشتر}^شد^.^{در شرايطي كه تعداد شاكيان اين روانشناس قلابي به 15 نفر رسيده بود و}^{مبلغي كه وي از طعمه هايش كلاهبرداري كرده بود بيش از نيم ميليارد تومان تخمين زده}^{مي شد، داديار پرونده حكم جلب او را صادر كرد. به اين ترتيب منوچهر در خانه اش}^{بازداشت شد و تحت بازجويي قرار گرفت. اين متهم كه 75 سال سن دارد ضمن پذيرش اتهامش}^{در خصوص مداخله غيرمجاز در امر پزشكي و كلاهبرداري گفت؛ من مدرك كارشناسي ادبيات}^{دارم و از مدت ها قبل به روانشناسي علاقه داشتم و مطالعات زيادي در اين حوزه داشتم}^.^{مدتي قبل چند نفر كه در زندگي شان مشكل داشتند نزد من آمدند و من به آنان مشاوره}^{دادم. از آن به بعد بود كه تصميم گرفتم اين كار را ادامه دهم}^.

[/sup]

من طرف **parmidas56** الإثنين أبريل 20, 2009 5:02 am

^{وي در مورد}^{مراجعه كنندگان و مبلغي كه از آنان دريافت مي كرد نيز گفت؛ اكثر مراجعه كنندگان}^{وضعيت مالي بسيار خوبي داشتند و ساكن مناطق شمالي شهر بودند. بسياري از آنها}^{تحصيلات بالايي داشتند ولي حرف هاي من به خوبي در آنان اثر مي كرد، طوري كه گاهي}^{مسائل بسيار خصوصي شان را نيز برايم توضيح مي دادند و از من كمك مي خواستند. من هم}^{وقتي موقعيت را براي ادامه كار مشاوره و به دست آوردن پول هاي كلان مناسب ديدم كارم}^{را ادامه دادم و حتي در خانه ام كلاس هاي گروهي تشكيل مي دادم. سال هاي ابتدايي}^{براي هر ساعت مراجعه مبلغ 10 هزار تومان مي گرفتم اما در سال هاي اخير حق مشاوره ام}^{را به 200 هزار تومان افزايش داده بودم. اين مرد كه تاكنون چهار مرتبه ازدواج كرده}^{در مورد آخرين همسرش گفت؛ او يكي از مراجعه كنندگانم بود. من به او علاقه مند شدم و}^{با نفوذي كه بر وي داشتم به رغم اختلاف سني 40 ساله مان او را راضي كردم با من}^{ازدواج كند. در شرايطي كه اظهارات شاكيان حكايت از آن دارد كه مبلغ كلاهبرداري شده}^{از سوي اين روانشناس بيش از 500 ميليون تومان است او در اعترافاتش اين مبلغ را}^{بسيار كمتر عنوان كرد. سرانجام با پايان يافتن تحقيقات در اين خصوص داديار پرونده}^{با صدور قرار مجرميت پرونده را براي صدور راي به دادگاه ارسال كرد}^.^داديار^{حميده جهانگيري درباره اين پرونده به خبرنگار ما گفت؛ براساس مداركي كه از پرداخت}^{وجه به متهم وجود دارد تاكنون پرداخت 400 ميليون تومان به وي به اثبات رسيده است}^.^{از سويي حساب هاي بانكي متعدد متهم، چندين ملك گرانقيمت واقع در شمال تهران و}^{محتويات چندين صندوق امانات متعلق به وي حاكي از آن است كه مبلغي كه او از طعمه}^{هايش كلاهبرداري كرده بيش از مبلغي است كه او ادعا مي كند. اين مقام قضايي همچنين}^{با هشدار به شهروندان گفت؛ هر مشاور خانواده، روانشناس و روانپزشك هر چقدر هم در}^{كارش تبحر داشته باشد حق مشاوره مشخصي دارد و شهروندان نبايد فريب ادعاهاي واهي را}^بخورند^.

من طرف **parmidas56** الإثنين أبريل 20, 2009 5:03 am

.موقع ارسال فونت مناسبی دارد اما همین که ارسال شد فونت آن بهم می ریزد

مرد شیادی که از 15 سال قبل به عنوان روانشناس خود را جا زد.

مرد شیادی که از 15 سال قبل به عنوان روانشناس خود را جا زد.

ادامه

رد: مرد شیادی که از 15 سال قبل به عنوان روانشناس خود را جا زد.