خريدن پوشك در دولت آينده
صفحه 1 از 1
خريدن پوشك در دولت آينده
بالاخره همين جوري كه نميشود دربارهي نامزدهاي سال آينده نظرات كلي داد. اين مثل اين است كه يكي بخواهد نامزد يكي ديگر بشود و طرفين هي دربارهي خوشبختي و رفاه و سفر و اين جور چيزها با هم حرف بزنند. خب معلوم است كه هركسي مي خواهد نامزدش را خوشبخت كند و رفاه خانوادهاش را فراهم كند و با او به سفر برود (اعم از سانفرانسيسكو و امثال آن!)...
ولي مگر ماجرا به همين سادگي است؟ همين آدمهايي كه همگي به فكر خوشبختي و رفاه و سفر هستند اگر بخواهند يك لقمه غذا بخورند يا يك نوشابه از بقالي بخرند به صد روش اين كار را ميكنند كه بر ميگردد به صد نوع طرز فكر و عملكرد متفاوتشان.
در مورد نامزدهاي انتخاباتي هم همينطور است. و من وظيفهي خودم مي دانم در اين زمينه به ملت عزيز كمك كنم كه بهترين را انتخاب كنند، يا دست كم بدترين را انتخاب نكنند. به همين خاطر از اين به بعد جزئيات بعضي از اعمال روزانه در دوران دولت فرضي هر كدام از كانديداهاي احتمالي را پيشبيني مي كنم.
براي شروع از يك كار خيلي عادي آغاز ميكنيم... يك كار خيلي معمولي و تا حدودي سياسي... مثل... مممم... بله، مثلا از خريدن پوشك آغاز مي كنيم: هم اقتصادي است، هم اجتماعي، هم با مسايل سياست خارجي بيربط نيست، هم كاملا با وضعيت فرهنگي فعلي مرتبط است... خلاصه موضوع خوبيست.
خريد پوشك در دولت خاتمي
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. حسن آقا گفت ناياب شده. فكر كردم شوخي ميكند چون همين پريروز كه رفته بودم پوشك بخرم تا سقف، پوشك چيده بود و التماس ميكرد دو، سه تا بخرم كه يك كمي جا باز بشود. معلوم شد واقعا نيست. از قرار معلوم موتلفهايها خواستهاند باز حال دولت را بگيرند و به همين خاطر يك شبه تمام كارخانههاي پوشكسازي را تعطيل كردهاند؛ دو هفته پيش هم وضعيت مرغ را بحراني كردند. سرمقاله امروز روزنامه اصلاح طلبان هم به نوعي به همين موضوع اشاره داشت و با تكيه به نظرات آدورنو از "بعضيها" خواسته بود اينقدر با نسل آينده بازي نكنند و از نسل آينده هم خواسته بود اين دوران گذار را تحمل كنند. ولي مگر بچهي دو ساله اين حرفها حاليش ميشود؟ دادم زنم همان روزنامه را جاي پوشك براي بچه استفاده كند. خيلي هم فكر بدي نيست...
خريد پوشك در دولت قاليباف
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. حسن آقا گفت چه مدلي؟ گفتم براي يك دختر دو ساله. گفت: چسبي يا دكمهاي؟ گفتم چسبي. گفت بيرون روي زياد دارد؟ گفتم مگر شما دكتري؟ يك پوشك بده برويم پدرجان.
گفت آخر مدلش فرق دارد. گفتم از كي تا حالا؟ گفت از وقتي كه رئيس جمهور جديد منشور كارآمدي و رضايت ارباب رجوع را به همهي كارخانههاي پوشكسازي ابلاغ كرده. بعد هم گفت مي توانم براي سفارش پوشك اختصاصي مستقيما با يك شماره سه رقمي با واحد پاسخگويي مكانيزه محصولات بهداشتي رياست جمهوري تماس بگيرم. داشت همينطور حرف ميزد كه يك پوشك از توي قفسه برداشتم پولش را گذاشتم و آمدم. زنم ميگفت بچه راضي بوده ولي من آدم بي غيرتي هستم كه پوشك با آرم برج ميلاد براي دختر دوساله خريدهام!
خريد پوشك در دولت موسوي
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. نيم ساعتي توي صف بودم تا نوبتم شد. حسن آقا گفت دفترچهات را آوردهاي؟ گفتم پس چي؛ اين روزها آدم آب هم بخواهد از آبخوري توي خيابان بخورد بايد كوپنش را بدهد؛ پوشك كه جاي خود دارد. گفت ولي امروز فقط پوشكهايمان مخصوص بياختياري ادرار بزرگسالان آنهم سايز بزرگ هست؛ ميبري يا بعدا ميآيي؟ گفتم بده كه معلوم نيست همين هم فردا گير بيايد.
پوشكهاي مصرف شدهي دفعه قبل را دادم و سه تا پوشك نو گرفتم. مال وزارت صنايع و معادن است و از آنها به جاي رختخواب و لحاف و قنداق بچه استفاده ميكنيم. البته خيلي بزرگتر از اين حرفهاست و گهگاهي كه سردمان ميشود يكي از آنها را هم روي خودمان مي اندازيم...
خريد پوشك در دولت كروبي
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. حسن آقا گفت بنا به دستور رفيق كروبي، از اين به بعد تحويل پوشك فقط با ارائه كارت معتبر عضويت در اعتماد ملي مقدور است. كارتم را نشان دادم ولي چون از رفقاي بالارتبهي كادر نبودم، فقط نصف بسته پوشك نوزاد بهم تعلق گرفت با دو تا روزنامهي اعتماد ملي. طفلك دخترم آنقدر اين پوشكهاي تنگ بهش فشار مي آورند كه موقع پي پي كردن قرمز ميشود. زنم اصرار دارد كه رتبهام را در حزب بالا ببرم تا پوشكهاي بيشتر و بزرگتري بگيرم. كار سختيست ولي انگار چارهاي نيست. امروز شايد به جلسهي سخنراني رفيق قوچاني رفتم...
خريد پوشك در دولت پورمحمدي
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. بسته بود. بيچاره را به جرم جاسوسي براي اسرائيل گرفتهاند. رفتم بقالي كوچه پاييني اما احساس كردم آنجا هم زير نظر است. خيلي طبيعي رد شدم و رفتم دور ميدان. آنجا از پيرمرد داروخانهچي سراغ پوشك براي بچه دوساله را گرفتم. بلافاصله ماسكش را برداشت و معلوم شد يكي از جوانهاي عضو نيروي ضدجاسوسي رياست جمهوري است. گويا عبارت " پوشك براي بچه دوساله" يكي از اسم رمزهاي جاسوسهاي دشمن است. الان توي سلول هستم...
خريد پوشك در دولت احمدينژاد
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. گفت تمام شده و بهتر است دنبالش نگردم چون به علت تشديد تحريمها و ورشكستي تمام كارخانهها پوشك ناياب شده و آن اندكي را هم كه ته انبارها بوده، "سازمان رسيدگي به امورات مديران جوان دولت" برده است. در عوض پيشنهاد داد اندكي كيك زرد يا سوخت هيدروژني تحت فشار يا تخم مرغ شانسي اميدك ببرم. گفتم لازم ندارم. گفت اين حرفها چيست و بايد لازم داشته باشي. گفتم نمي خواهم. گفت پس معلوم ميشود تو برانداز نرم هستي و دوست نداري ايران هستهاي را ببيني...
نزديك بود سنگ ترازو را به سرم بزند كه فرار كردم. تلويزيون الان دارد افتخارآفريني دانشمندان جوان ايراني در توليد پوشك و رشد سه هزار درصدي توليد محصولات بهداشتي در ايران را نشان ميدهد...
ولي مگر ماجرا به همين سادگي است؟ همين آدمهايي كه همگي به فكر خوشبختي و رفاه و سفر هستند اگر بخواهند يك لقمه غذا بخورند يا يك نوشابه از بقالي بخرند به صد روش اين كار را ميكنند كه بر ميگردد به صد نوع طرز فكر و عملكرد متفاوتشان.
در مورد نامزدهاي انتخاباتي هم همينطور است. و من وظيفهي خودم مي دانم در اين زمينه به ملت عزيز كمك كنم كه بهترين را انتخاب كنند، يا دست كم بدترين را انتخاب نكنند. به همين خاطر از اين به بعد جزئيات بعضي از اعمال روزانه در دوران دولت فرضي هر كدام از كانديداهاي احتمالي را پيشبيني مي كنم.
براي شروع از يك كار خيلي عادي آغاز ميكنيم... يك كار خيلي معمولي و تا حدودي سياسي... مثل... مممم... بله، مثلا از خريدن پوشك آغاز مي كنيم: هم اقتصادي است، هم اجتماعي، هم با مسايل سياست خارجي بيربط نيست، هم كاملا با وضعيت فرهنگي فعلي مرتبط است... خلاصه موضوع خوبيست.
خريد پوشك در دولت خاتمي
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. حسن آقا گفت ناياب شده. فكر كردم شوخي ميكند چون همين پريروز كه رفته بودم پوشك بخرم تا سقف، پوشك چيده بود و التماس ميكرد دو، سه تا بخرم كه يك كمي جا باز بشود. معلوم شد واقعا نيست. از قرار معلوم موتلفهايها خواستهاند باز حال دولت را بگيرند و به همين خاطر يك شبه تمام كارخانههاي پوشكسازي را تعطيل كردهاند؛ دو هفته پيش هم وضعيت مرغ را بحراني كردند. سرمقاله امروز روزنامه اصلاح طلبان هم به نوعي به همين موضوع اشاره داشت و با تكيه به نظرات آدورنو از "بعضيها" خواسته بود اينقدر با نسل آينده بازي نكنند و از نسل آينده هم خواسته بود اين دوران گذار را تحمل كنند. ولي مگر بچهي دو ساله اين حرفها حاليش ميشود؟ دادم زنم همان روزنامه را جاي پوشك براي بچه استفاده كند. خيلي هم فكر بدي نيست...
خريد پوشك در دولت قاليباف
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. حسن آقا گفت چه مدلي؟ گفتم براي يك دختر دو ساله. گفت: چسبي يا دكمهاي؟ گفتم چسبي. گفت بيرون روي زياد دارد؟ گفتم مگر شما دكتري؟ يك پوشك بده برويم پدرجان.
گفت آخر مدلش فرق دارد. گفتم از كي تا حالا؟ گفت از وقتي كه رئيس جمهور جديد منشور كارآمدي و رضايت ارباب رجوع را به همهي كارخانههاي پوشكسازي ابلاغ كرده. بعد هم گفت مي توانم براي سفارش پوشك اختصاصي مستقيما با يك شماره سه رقمي با واحد پاسخگويي مكانيزه محصولات بهداشتي رياست جمهوري تماس بگيرم. داشت همينطور حرف ميزد كه يك پوشك از توي قفسه برداشتم پولش را گذاشتم و آمدم. زنم ميگفت بچه راضي بوده ولي من آدم بي غيرتي هستم كه پوشك با آرم برج ميلاد براي دختر دوساله خريدهام!
خريد پوشك در دولت موسوي
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. نيم ساعتي توي صف بودم تا نوبتم شد. حسن آقا گفت دفترچهات را آوردهاي؟ گفتم پس چي؛ اين روزها آدم آب هم بخواهد از آبخوري توي خيابان بخورد بايد كوپنش را بدهد؛ پوشك كه جاي خود دارد. گفت ولي امروز فقط پوشكهايمان مخصوص بياختياري ادرار بزرگسالان آنهم سايز بزرگ هست؛ ميبري يا بعدا ميآيي؟ گفتم بده كه معلوم نيست همين هم فردا گير بيايد.
پوشكهاي مصرف شدهي دفعه قبل را دادم و سه تا پوشك نو گرفتم. مال وزارت صنايع و معادن است و از آنها به جاي رختخواب و لحاف و قنداق بچه استفاده ميكنيم. البته خيلي بزرگتر از اين حرفهاست و گهگاهي كه سردمان ميشود يكي از آنها را هم روي خودمان مي اندازيم...
خريد پوشك در دولت كروبي
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. حسن آقا گفت بنا به دستور رفيق كروبي، از اين به بعد تحويل پوشك فقط با ارائه كارت معتبر عضويت در اعتماد ملي مقدور است. كارتم را نشان دادم ولي چون از رفقاي بالارتبهي كادر نبودم، فقط نصف بسته پوشك نوزاد بهم تعلق گرفت با دو تا روزنامهي اعتماد ملي. طفلك دخترم آنقدر اين پوشكهاي تنگ بهش فشار مي آورند كه موقع پي پي كردن قرمز ميشود. زنم اصرار دارد كه رتبهام را در حزب بالا ببرم تا پوشكهاي بيشتر و بزرگتري بگيرم. كار سختيست ولي انگار چارهاي نيست. امروز شايد به جلسهي سخنراني رفيق قوچاني رفتم...
خريد پوشك در دولت پورمحمدي
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. بسته بود. بيچاره را به جرم جاسوسي براي اسرائيل گرفتهاند. رفتم بقالي كوچه پاييني اما احساس كردم آنجا هم زير نظر است. خيلي طبيعي رد شدم و رفتم دور ميدان. آنجا از پيرمرد داروخانهچي سراغ پوشك براي بچه دوساله را گرفتم. بلافاصله ماسكش را برداشت و معلوم شد يكي از جوانهاي عضو نيروي ضدجاسوسي رياست جمهوري است. گويا عبارت " پوشك براي بچه دوساله" يكي از اسم رمزهاي جاسوسهاي دشمن است. الان توي سلول هستم...
خريد پوشك در دولت احمدينژاد
امروز صبح رفتم بقالي درياني پوشك بخرم. گفت تمام شده و بهتر است دنبالش نگردم چون به علت تشديد تحريمها و ورشكستي تمام كارخانهها پوشك ناياب شده و آن اندكي را هم كه ته انبارها بوده، "سازمان رسيدگي به امورات مديران جوان دولت" برده است. در عوض پيشنهاد داد اندكي كيك زرد يا سوخت هيدروژني تحت فشار يا تخم مرغ شانسي اميدك ببرم. گفتم لازم ندارم. گفت اين حرفها چيست و بايد لازم داشته باشي. گفتم نمي خواهم. گفت پس معلوم ميشود تو برانداز نرم هستي و دوست نداري ايران هستهاي را ببيني...
نزديك بود سنگ ترازو را به سرم بزند كه فرار كردم. تلويزيون الان دارد افتخارآفريني دانشمندان جوان ايراني در توليد پوشك و رشد سه هزار درصدي توليد محصولات بهداشتي در ايران را نشان ميدهد...
parmidas56- همکار انجمن
- Registration date : 2009-01-19
تعداد پستها : 2426
محل سكونت : nurs
مدل گوشي : 206
امتیاز : 4939
مواضيع مماثلة
» نامه اي به همسر آينده ات
» دولت به متاهلین بدون مسكن زمین میدهد
» دخالت مستقیم شاه عربستان برای تشکیل دولت عراق
» دولت به متاهلین بدون مسكن زمین میدهد
» دخالت مستقیم شاه عربستان برای تشکیل دولت عراق
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد