جوان معتاد پسر 10ساله را حلق آويز كرد

من طرف دوان الإثنين يناير 12, 2009 1:36 pm

جوان معتاد پسر 10ساله را حلق آويز كرد

جوان معتاد بعد از كشتن پسربچه يي 10ساله او را حلق آويز كرد تا جنايتش را خودكشي جلوه بدهد. به گزارش خبرنگار ما بعد از ظهر يكشنبه هشت دي ماه كارآگاهان جنايي پليس آگاهي استان تهران رهسپار آپارتماني در فاز دو شهرك انديشه شدند تا به تحقيق درباره يك حادثه مرگبار بپردازند. به آنها گزارش شده بود پسربچه يي 10ساله به نام عليرضا حلق آويز شده و جان باخته است. پس از آنكه كارآگاهان جسد اين كودك را كه با يك شال گردن به ستون آشپزخانه آويزان شده بود، مشاهده كردند در همان دقايق اول فرضيه خودكشي را منتفي دانستند چرا كه شرايط سن مقتول به گونه يي نبود كه وي بخواهد به استقبال مرگ برود. از آنجا كه برادر عليرضا جسد را پيدا و پليس را مطلع كرده بود پرس وجو از او آغاز شد تا سرنخي از جنايت به دست بيايد. پسر جوان گفت؛ صبح امروز من، پسرخاله مادرم به نام عظيم و عليرضا در خانه تنها بوديم. حوالي ظهر عظيم از من خواست همراه او به محل كار مادرم بروم و مبلغي پول بگيرم و به وي بدهم من هم قبول كردم.

پسر جوان ماجرا را اين طور ادامه داد؛ «وقتي پول را به عظيم دادم او از من جدا شد و گفت به تهران مي روم. من هم مدتي نزد مادرم ماندم و بعد از ظهر وقتي به خانه برگشتم جسد برادرم را كه حلق آويز شده بود، ديدم. در حالي كه وحشت سراسر وجودم را فرا گرفته بود به طرف او دويدم و چند بار صدايش زدم و نبضش را كنترل كردم ولي فايده يي نداشت و عليرضا جان باخته بود.»

كارآگاهان كه در اين مرحله نام پسرخاله مادر مقتول را به خاطر سپرده بودند در ادامه به بازجويي از همسايه ها پرداختند و چند نفر از آنها با ارائه مشخصات عظيم گفتند او را در حالي كه به تنهايي از آپارتمان خارج مي شد، ديده اند. اظهارات اين شاهدان گواهي مي داد پسر جوان بعد از جدا شدن از برادر عليرضا به خانه بازگشته و كودك 10ساله را به قتل رسانده است. افسران جنايي پليس آگاهي پس از آنكه از سوي بازپرس ويژه قتل ماموريت يافتند عظيم را دستگير كنند به جست وجوي وسيع براي يافتن او پرداختند. آنها كه مي دانستند مظنون فراري اهل خوزستان است، فرضيه فرار او به زادگاهش را مدنظر قرار دادند و سرانجام وي را هنگامي كه قصد داشت راهي اهواز شود به دام انداختند.

متهم 24ساله بعد از انتقال به پليس آگاهي خودش را به بي خبري زد و گفت درباره قتل عليرضا هيچ چيزي نمي داند. پنهانكاري هاي عظيم زياد طول نكشيد و او بالاخره در جريان بازجويي هاي فني- پليسي به ارتكاب جنايت اقرار كرد و در اعترافاتش گفت؛ به خاطر اعتياد به مواد مخدر هميشه با والدينم اختلاف داشتم و احساس مي كردم در منزل خودمان يك فرد اضافي هستم و آنها ديگر من را به عنوان فرزندشان قبول ندارند. من هميشه توسط آنها و ديگر اعضاي خانواده تحقير مي شدم. به همين دليل از يك ماه پيش از منزل پدري خودم در خوزستان فرار كردم و به خانه دخترخاله ام در شهريار آمدم. اين در حالي بود كه درآمدي نداشتم و تحت فشارهاي روحي و رواني قرار گرفته بودم.

متهم به قتل ادامه داد؛ در طول مدتي كه در منزل دخترخاله ام بودم احساس مي كردم عليرضا از حضور من ناراحت است. روز حادثه پس از خداحافظي از دخترخاله ام و برادر بزرگ عليرضا مجدداً به منزل برگشتم.عليرضا كه مشغول تماشاي تلويزيون بود با حضورم در آنجا به من زل زد و احساس كردم مي خواهد من را تحقير كند، عصباني شدم و تصميم گرفتم به نوعي از او زهرچشم بگيرم و از خودم بترسانمش تا ديگر نسبت به من بي احترامي نكند. آن روز به بهانه بازي شال پارچه يي به دور گردن او بستم اما فقط مي خواستم كمي اذيتش كنم و نمي دانم كي حلقه شال سفت شد و نفس هاي او را بند آورد. هرگز فكر نمي كردم كار به اينجا بكشد و او به قتل برسد. متهم ادامه داد؛ پس از آنكه متوجه شدم عليرضا ديگر نفس نمي كشد براي فرار از اتهام قتل، به صورت نمايشي شال را به ستون آشپزخانه بستم و او را حلق آويز كردم تا نشان دهم عليرضا خودكشي كرده است.

بنابر اين گزارش متهم در حال حاضر بازداشت شده و تحقيقات از او ادامه دارد.

سرهنگ يارندي معاون اجتماعي استان تهران با اشاره به اين خبر در توصيه به خانواده ها گفت؛ عظيم به دليل اعتياد از خانواده خود رانده شد و براي اينكه براي خود پناهگاهي داشته باشد به منزل يكي از اقوام خود رفت و در آنجا فرزند دخترخاله خود را به قصد زهرچشم گرفتن به قتل رساند.

در اينجا بايد به اين نكته اشاره كرد كه فرد معتاد در واقع يك بيمار است؛ بيماري كه مبتلا به ناراحتي روحي شده و هر آن ممكن است دست به جرم بزند يا براي تهيه هزينه اعتياد خود از ارتكاب به هيچ جرمي حتي قتل خودداري نكند و به ساير معضلات اجتماعي گرفتار شود. به همين دليل به خانواده ها توصيه مي شود به جاي اينكه اين گونه افراد را از خانه طرد كنند با حمايت هاي عاطفي خود فرد معتاد را به مراكز درماني ببرند و او را تحت مراقبت هاي ويژه قرار دهند و هرگز با رفتارهاي خود وي را مورد سرزنش و تحقير قرار ندهند تا فرد بهبود يابد و به زندگي عادي خود بازگردد.