جنايت عشقي در بنگاه املاك
صفحه 1 از 1
جنايت عشقي در بنگاه املاك
مرد بنگاهدار وقتي دريافت دختر مورد علاقهاش قصد ازدواج با پسر ديگري را دارد، در جنايتي كينهجويانه، رقيب عشقياش را از پا درآورد.
به گزارش ايران، غروب پنجشنبه گذشته پسري به نام يعقوب با پليس 110 تماس گرفت و گفت: «من پسر جواني را كشتهام!»
دقايقي بعد مأموران كلانتري 134 شهرك قدس خود را به بنگاه املاك در سعادتآباد رسانده و با پيكر خونين يزدان - 30 ساله - كه هدف ضربههاي كارد قرار گرفته بود، روبهرو شدند.متهم در نخستين اظهاراتش به بازپرس شهرياري و مأموران گفت: «يزدان» رقيب عشقيام بود. وقتي فهميدم ميخواهد با دختر مورد علاقهام ازدواج كند، چند بار از او خواستم پايش را از زندگيام بيرون بكشد، اما قبول نكرد تا اينكه مجبور شدم او را بكشم.
وي در تشريح ماجرا گفت: چند سال قبل با سعيده - 30 ساله - آشنا شدم. از آنجا كه در كار خريد و فروش ملك بودم و او نيز وضع مالي خوبي داشت، قرار شد با هم شريك شويم، ضمن اينكه در اين مدت علاقه عجيبي به او پيدا كرده بودم. بنابراين يك دفتر كار به نامش خريدم، اما كمكم به بهانهجويي پرداخت و مشكلات مالي بهانهاي براي اختلافات ما شد تا اينكه يكبار با او درگير شدم و به ناچار كتكش زدم كه سعيده شكايت كرد و مرا به زندان انداخت. البته با شكايتهاي پيدرپي مدتزمان محكوميتم بيشتر شد تا اينكه در زندان باخبر شدم «سعيده» با پسري به نام يزدان آشنا شده و قرار ازدواج گذاشتهاند. با شنيدن اين خبر به شدت افسرده شده و براي سعيده پيغام فرستادم، اما او با تأييد اين خبر ديوانهترم كرد. به همين خاطر وقتي از زندان آزاد شدم، به سراغ يزدان رفته و از او خواستم سعيده را رها كند كه نپذيرفت. بنابراين نقشه قتلش را طراحي كرده و او را به بهانهاي به محل كارم كشانده و پس از درگيري لفظي شديد، با كارد به جانش افتادم. بدينترتيب پس از اعترافات متهم، با دستور بازپرس جنايي، جسد به پزشكي قانوني منتقل و يعقوب نيز با قرار بازداشت براي تحقيقات تكميلي در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفت.
به گزارش ايران، غروب پنجشنبه گذشته پسري به نام يعقوب با پليس 110 تماس گرفت و گفت: «من پسر جواني را كشتهام!»
دقايقي بعد مأموران كلانتري 134 شهرك قدس خود را به بنگاه املاك در سعادتآباد رسانده و با پيكر خونين يزدان - 30 ساله - كه هدف ضربههاي كارد قرار گرفته بود، روبهرو شدند.متهم در نخستين اظهاراتش به بازپرس شهرياري و مأموران گفت: «يزدان» رقيب عشقيام بود. وقتي فهميدم ميخواهد با دختر مورد علاقهام ازدواج كند، چند بار از او خواستم پايش را از زندگيام بيرون بكشد، اما قبول نكرد تا اينكه مجبور شدم او را بكشم.
وي در تشريح ماجرا گفت: چند سال قبل با سعيده - 30 ساله - آشنا شدم. از آنجا كه در كار خريد و فروش ملك بودم و او نيز وضع مالي خوبي داشت، قرار شد با هم شريك شويم، ضمن اينكه در اين مدت علاقه عجيبي به او پيدا كرده بودم. بنابراين يك دفتر كار به نامش خريدم، اما كمكم به بهانهجويي پرداخت و مشكلات مالي بهانهاي براي اختلافات ما شد تا اينكه يكبار با او درگير شدم و به ناچار كتكش زدم كه سعيده شكايت كرد و مرا به زندان انداخت. البته با شكايتهاي پيدرپي مدتزمان محكوميتم بيشتر شد تا اينكه در زندان باخبر شدم «سعيده» با پسري به نام يزدان آشنا شده و قرار ازدواج گذاشتهاند. با شنيدن اين خبر به شدت افسرده شده و براي سعيده پيغام فرستادم، اما او با تأييد اين خبر ديوانهترم كرد. به همين خاطر وقتي از زندان آزاد شدم، به سراغ يزدان رفته و از او خواستم سعيده را رها كند كه نپذيرفت. بنابراين نقشه قتلش را طراحي كرده و او را به بهانهاي به محل كارم كشانده و پس از درگيري لفظي شديد، با كارد به جانش افتادم. بدينترتيب پس از اعترافات متهم، با دستور بازپرس جنايي، جسد به پزشكي قانوني منتقل و يعقوب نيز با قرار بازداشت براي تحقيقات تكميلي در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفت.
علي- همکار انجمن
- Registration date : 2009-01-30
تعداد پستها : 2095
آدرس پستي : alikhorshidi2009@yahoo.com
مدل گوشي : N70
امتیاز : 4415
مواضيع مماثلة
» بنگاه همسريابي باحق عضويت80هزارتوماني!
» قيمت املاك دوبي ۳۰ درصد كاهش يافت
» چگونه ميتوانيد عشقي رمانتيك تجربه كنيد؟
» قيمت املاك دوبي ۳۰ درصد كاهش يافت
» چگونه ميتوانيد عشقي رمانتيك تجربه كنيد؟
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد