گیتار فلامینکو:
انجمن های سایت دوان :: انجمن صوتي و تصويري :: موسيقي :: آموزش موسیقی :: گیتار
صفحه 1 از 1
گیتار فلامینکو:
گیتار فلامینکو:
سبک فلامنکو در اَندلس
به روش شنیداری اَموزش داده شده و به تکامل رسیده. گیتار فلامنکوی امروز
به لحاظ استفاده از تکنیک ها، ریتم های متنوّع، گام ها و هارمونی های
بسیار از لحاظ تکنیکی به درجات بالایی رسیده.
سبک فلامنکو در اَندلس
به روش شنیداری اَموزش داده شده و به تکامل رسیده. گیتار فلامنکوی امروز
به لحاظ استفاده از تکنیک ها، ریتم های متنوّع، گام ها و هارمونی های
بسیار از لحاظ تکنیکی به درجات بالایی رسیده.
در این هنر بداهه نوازی نقش بالایی داره، طوریکه نوازنده خودش بین نت ها پاساژهای ریتمیک (راسگوادو) و یا قسمت های ملودیک (فالستا) به کار ببره و یا به پایان قطعه ای که از قبل نت نویسی شده نت های دیگه ای اضافه کنه.
باید بهتون بگم که سبک فلامنکو سبک فوق العاده دشواریه و به نظر شخصی من سخت ترین سبکی که هنرجو میتونه انتخاب کنه فلامنکوست.
حرف
اوّل رو تو گیتار فلامنکو پنجه ی نوازنده میزنه، به طوری که قبل از شروع
سبک هنرجو باید حدّاقل 3 ماه روی پنجه ی دست راستش کار کنه.
اوّل رو تو گیتار فلامنکو پنجه ی نوازنده میزنه، به طوری که قبل از شروع
سبک هنرجو باید حدّاقل 3 ماه روی پنجه ی دست راستش کار کنه.
اساس موسیقی فلامنکو کمپاس و اَیره هستن.
کمپاس به الگوی ضربات و تأکیدات ریتمیک در هر توکه از فلامنکو گفته میشه
که در واقع موتور ریتم در این سبک از موسیقیه امّا اَیره بیانگر حالت، حال
و هوا و ویژگی های بومی و حسّی یک قطعه ست به طوریکه حس غمناک در قالب فلامنکو جوندو و حسّ شاد در قالب فلامنکو چیکوقرار
میگیرن که برای حالت اجرای شخصی نوازنده استفاده میشه. . . البته ممکنه
شخصی بدون داشتن کمپاس و اَیره از نظر تکنیکی گیتار رو در حدّ بالایی بزنه
امّا این نوازندگی هرگز به روح فلامنکو نزدیک نمیشه.
کمپاس به الگوی ضربات و تأکیدات ریتمیک در هر توکه از فلامنکو گفته میشه
که در واقع موتور ریتم در این سبک از موسیقیه امّا اَیره بیانگر حالت، حال
و هوا و ویژگی های بومی و حسّی یک قطعه ست به طوریکه حس غمناک در قالب فلامنکو جوندو و حسّ شاد در قالب فلامنکو چیکوقرار
میگیرن که برای حالت اجرای شخصی نوازنده استفاده میشه. . . البته ممکنه
شخصی بدون داشتن کمپاس و اَیره از نظر تکنیکی گیتار رو در حدّ بالایی بزنه
امّا این نوازندگی هرگز به روح فلامنکو نزدیک نمیشه.
در
تکنوازی فلامنکو اجرای همه ی قسمتهای ریتمیک و ملودیک به عهده ی گیتاریست
بوده و برای همین نوازنده باید تعداد زیادی تکنیک رو از دست راست و چپ یاد
بگیره بخصوص تکنیک های ویژه ی گیتار فلامنکو مثل: اَلزاپوا، ترمولوی 5 نتی و گلپ (ضربه ی انگشت به بدنه ی گیتار).
تکنوازی فلامنکو اجرای همه ی قسمتهای ریتمیک و ملودیک به عهده ی گیتاریست
بوده و برای همین نوازنده باید تعداد زیادی تکنیک رو از دست راست و چپ یاد
بگیره بخصوص تکنیک های ویژه ی گیتار فلامنکو مثل: اَلزاپوا، ترمولوی 5 نتی و گلپ (ضربه ی انگشت به بدنه ی گیتار).
گیتار فلامنکو حدود 20 فرم ریتمیک داره که بیشتر اونا از 5 فرم اصلی سولئارس، فاندانگو، تانگو، بولریاس و سگریاس مشتق شدن. به هر کدوم از این فرم ها یک پائولو (توکه) میگن.
[size=9]همچنین در این سبک برخی فرم ها فاقد ریتم منظّم هستن که به توکئوس لیبرا(فرم اَزاد) معروفن.[/size]
رد: گیتار فلامینکو:
گام دستگاه های فلامینکو به صورت خلاصه:
farruca:Am-Em-Dm
tangos:A phrygian
tientos:A phrygian
rumba:Am-Em
zambra:E phrygian-D phrygian
danza mora:E phrygian-D phrygian
taranto:F# phrygian mode
mineras:G-G# phrygian mode
tanguilo:A major- A minor
zapateado:C major
دسته ي بالا در كمپاس 4/2(يا4/4) وگروه زيردر كمپاس 4/3 يا
8/6 اجرا ميشوند.
soleares:E phrygian
solea por bulerias:A phrygian
alegrias:A major-E major
alegrias por rosas:E major
alegrias of cordoba:Em
caracoles:C major
cantinas:C major
romeras:E minor
fandangos:E phrygian
tarantas:F# phrygian mode
granadinas:B phrygian mode
rondena:F# phrygian mode
malaguenas:E phrygian
bulerias:A,E phrigian-Am-A,E major
peteneras:E phrygian
guajiras:A major
siguiryas:A phrygian
serranas:E phrygian
fandangos de huelva:E phrygian
verdiales:E phrygian
sevillanas:A,E phrygian-A,E,G,D major-A,E minor امید وارم استفاده کنید.
farruca:Am-Em-Dm
tangos:A phrygian
tientos:A phrygian
rumba:Am-Em
zambra:E phrygian-D phrygian
danza mora:E phrygian-D phrygian
taranto:F# phrygian mode
mineras:G-G# phrygian mode
tanguilo:A major- A minor
zapateado:C major
دسته ي بالا در كمپاس 4/2(يا4/4) وگروه زيردر كمپاس 4/3 يا
8/6 اجرا ميشوند.
soleares:E phrygian
solea por bulerias:A phrygian
alegrias:A major-E major
alegrias por rosas:E major
alegrias of cordoba:Em
caracoles:C major
cantinas:C major
romeras:E minor
fandangos:E phrygian
tarantas:F# phrygian mode
granadinas:B phrygian mode
rondena:F# phrygian mode
malaguenas:E phrygian
bulerias:A,E phrigian-Am-A,E major
peteneras:E phrygian
guajiras:A major
siguiryas:A phrygian
serranas:E phrygian
fandangos de huelva:E phrygian
verdiales:E phrygian
sevillanas:A,E phrygian-A,E,G,D major-A,E minor امید وارم استفاده کنید.
رد: گیتار فلامینکو:
کمپاس آلگریاس
همتون میدونین که قسمتی مهمی از فلامنکو درک کمپاس ها میباشد من یکی یکی
براتون کمپاس ها رو میزارم که بتونین راحت تر باهاش قطعه ها رو بزنین
در ابتدا از آلگریاس شروع میکنم
اول بریم سراغ معنوری لغوی آلگریا : آلگریا در زبان اسپانیایی یعنی شادی ، شاد بودن
پس مشخص میشه که آهنگ ما باید در یک گام ماژور و بسیار نشاط آور زده بشه
برای درک کمپاس آلگریاس لطفا اینجا رو کلیک کنید
البته باید ذکر کنم که آلگریاس زا خانواده بزرگتری به نام کانتانیاس
میباشد که درشهر بندری کادیز ابداع شد که ریشه در ترانه های شادی دارد که
ملوانان آراگون میخواندند البته گاهی هم در گامهای مینور زده میشود در
پیرامون رقص آلگریاس نیز باید بگم که یکی از مشکلترین رقصهای فلامنکو
میباشد ایت توکه رو هم با گیتار میزنند و هم میخوانن و هم میرقصند با هاش
در ادامه عکسهایی از رقص فلامنکو رو هم براتون خواهم گذاشت
موفق باشین
همتون میدونین که قسمتی مهمی از فلامنکو درک کمپاس ها میباشد من یکی یکی
براتون کمپاس ها رو میزارم که بتونین راحت تر باهاش قطعه ها رو بزنین
در ابتدا از آلگریاس شروع میکنم
اول بریم سراغ معنوری لغوی آلگریا : آلگریا در زبان اسپانیایی یعنی شادی ، شاد بودن
پس مشخص میشه که آهنگ ما باید در یک گام ماژور و بسیار نشاط آور زده بشه
برای درک کمپاس آلگریاس لطفا اینجا رو کلیک کنید
البته باید ذکر کنم که آلگریاس زا خانواده بزرگتری به نام کانتانیاس
میباشد که درشهر بندری کادیز ابداع شد که ریشه در ترانه های شادی دارد که
ملوانان آراگون میخواندند البته گاهی هم در گامهای مینور زده میشود در
پیرامون رقص آلگریاس نیز باید بگم که یکی از مشکلترین رقصهای فلامنکو
میباشد ایت توکه رو هم با گیتار میزنند و هم میخوانن و هم میرقصند با هاش
در ادامه عکسهایی از رقص فلامنکو رو هم براتون خواهم گذاشت
موفق باشین
رد: گیتار فلامینکو:
دیدم بد میشه که کمپاسش رو بگم و قطعه رو نزارم
دانلود آلگریاس
یادتون نره کمپاس رو رعایت کنین
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
تاکید ها روی 3- 6 -9- و 12 میباشد
دانلود آلگریاس
یادتون نره کمپاس رو رعایت کنین
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12
تاکید ها روی 3- 6 -9- و 12 میباشد
رد: گیتار فلامینکو:
تقسیم بندی آوازهای فلامنکو
سلام با تشکر از پدرام عزیزم
---------------
تقسيم بندي آواز هاي فلامنكو
بسياري از هنرمندان دنياي موسيقي از بزرگان كلاسيك تا جاز ، از گذشته تا
امروز ، مجذوب موسيقي فلامنكو گشته اند . برخي از اين بزرگان چنين گفته
اند :
در تمام اروپا موسيقي اي زنده تر و غني تر از فلامنكو يافت نمي شود
مانوئل دِ فايا
موسيقي فلامنكو ، شباهت زيادي به بلوز( Blues ) دارد
مايلز ديويس
وقتي كه به موسيقي فلامنكو گوش مي سپارم ، يك احساس باستاني به من القا مي
شود . يك حس خاص … حسي كه پيوندي عميق را با درون من بيان مي كند … »
چيك كوريا
فلامنكو يك هنر منحصر به فرد و عميق است كه ريشه در مردم دارد و هنوز هم
سنت و اصالتش را حفظ كرده . از ناحية اندلس در جنوب اسپانيا ظهور كرد ، در
دورانهايي متفاوت زنده ماند و مرزها و مليتها را درنورديد . با اينكه توسط
انواع و اقسام موسيقي ها و فرهنگهاي متفاوت احاطه شده بود ، ولي بدون از
دست دادن ويژگيها و اصالت اش ، با استفاده از بداهه پردازي و بيان احساسات
خود جوش ، در هر دوره به ارائه هنر زندگي كردن پرداخت . آواز ، رقص و نواي
گيتار در هم آميختند و ريتمهاي شورانگيز جنوب اسپانيارا عرضه كردند .
كوليها مي گويند : « فلامنكو در خون كولي است . »
ولي شاعر و نويسندة شهير اسپانيا ، فدريكوگارسيا لوركا Federico Garcia
Lorca ) ، فلامنكو را يكي از بزرگترين ابداعات مردم اسپانيا مي دانست .
ويژگي اصلي فلامنكو ، استفادة عمده از صدا به روشي كاملاً حسي و دروني است
. اشعار سوزناك و نواهاي عميق فلامنكو بوضوح درد مردم كولي را فرياد مي
كند بطوري كه وقتي شخصي ، حتي براي اولين بار ، با درك صحيح و عميق مفاهيم
فلامنكو ، به يك آواز اصيل گوش فرا دهد ، احساساتش به غليان مي آيد و پيام
اين هنر به قلبش مي رسد . اين كيفيت راز آلود و مسحور كننده كه باعث پديد
آمدن چنان حس زيبا و عميقي مي شود را دوئنده( Duende ) مي گويند .دليل
اينكه به فلامنكو نام هنر عميق يا آرته حوندو ) Arte Jondo ( را داده اند
، اين است كه بيانش تا عمق جان آدمي نفوذ مي كند .
برخي آن را هنر كوليها يا آرته جيناتو ( Arte Gitano ) نيز مي نامند كه
بدليل تاثير بسزاي اين مردم در خلق و توسعه و تكامل فلامنكو مي باشد .
كوليها در انتهاي سفرشان از هند و پاكستان ، به ناحيه اندلس در جنوب
اسپانيا رسيدند و استقرار يافتند . علاوه بر تاثير هنديان و عبريان ،
اعراب نيز سهم بسزايي در شكل گيري فرم و مضامين آوازهاي فلامنكوي امروزي
داشته اند ، كه چندان هم دور از ذهن نيست . زيرا اعراب در حدود هفت قرن بر
اسپانيا حكومت راندند .
فلامنكو با فرم امروزي اش تقريباً از حدود 200 سال پيش شكل گرفتن آغاز كرد
. وضعيت فلامنكو ريشه در آواز سنتي دارد . به همين دليل خوانندگان فلامنكو
در ارائة اين روند جايگاه ويژه اي دارند . در ابتـدا گيـتار فلامـنكو فقـط
نقـش همــراهي با هنــرمندان رقاص و خواننده را داشت .
نوازنــدگان بزرگي همچون سابيكاس( Sabicas ) ، نينيو ريكاردو ( Niño
Ricardo، رامون مونتويا Ramon Montoya (، پاكو دِ لوسيا Paco de lucia و
بسياري ديگر در طي ساليان ، تك نوازي گيتار فلامنكو بصورت يك هنر جداگانه
، از مكان والايي برخوردار شده است .
مدتي است كه برخي از متخصصين فلامنكو ، مخالفت خود را با نوآوري در
فلامنكو و آميزش اين هنر با انواع ديگر موسيقي از قبيل جاز و راك و بلوز و
پاپ ، شدت بخشيده اند . در دنياي امروز تنوع طلبي و استقبال اكثر جوانان
از نوآوري و ايجاد تغيير و بدعت در سبكهاي هنري بسيار بديهي و معمول شده
است . البته بايد آموزش كافي و شناخت درست و عميق وجود داشته باشد تا
هنرمندان پيشرو دچار انحراف و ابتذال نشوند و اصالت فلامنكو را مخدوش
ننمايند .
در فلامنكو آوازها را بر دو مبنا تقسيم بندي مي كنند . يك سري از آوازها
را براساس منشاء پيدايش آنها نام مي نهند . مانند فاندانگوس دِ اوئِلوا(
Fandangos de Huelva ) يا آلِگرياس دِ كاديز( Alegrias de Cadiz ) . ولي
تقسيم بندي جامع تري وجود دارد كه آوازهاي فلامنكو را به سه دستة كلي
تقسيم مي كند :
3- آواز كوچك يا كانته چيكو Cante Chico
نكته اي در اينجا وجود دارد و آن اين است كه دستگاههايي كه شامل آوازهاي
جدي ، عميق ، حزين و دردناك هستند و ناله و اشك مردمي ستم كشيده را بيان
مي كنند ، در گروهي بنام آوازهاي عميق يا كانته حوندو) ( Cante Jondoقرار
مي گيرند . كانته حوندو را در گروه گرانده و اينتــر مديو مــي توان يافت
. آواز يا كانته ) El Cante (بقدري مهم است كه به عنوان سرچشمة همه چيز
فلامنكو آن را مي شناسند ، بطوريكه نوازندگــي گيتار ( El Toque ) و رقــص
( El Bile ) نيز از آن تأثيـر مـي پذيرند .
رقص فلامنكو بسيار شبيه به رقص طبيعي شرقي است و بدين ترتيب با ديگر
فرمهاي رقص اروپايي از بنيان تفاوت دارد . الگوهاي ريتميك پيچيده تحت
تأثير تكنيكهاي رقص پاي هدفمند خلق مي شوند . به منظور ايجاد صداي مؤثر و
رسا ، رقاص فلامنكو كفش ها يا چكمه هاي خاصي را به پا كرده ، با استفاده
از پاشنه و كف كفش ، صداهاي مناسب را توليد مي كند . بانوان پيراهنهاي
بلندي مي پوشند كه غالباً بسيار چين دار است و ساعتها به تمرين حركات موجي
و لطيف دستها و بازوانشان ، هماهنگ با حركات موزون پا و كمر و تنه ، مي
پردازند . قسمت بالاي تنه بر وقار و حالت كلي اندام تـاكيد دارد . در
بيشـتر سبكــهاي جـدي فلامنـكو ، شاهـد آزاد شـدن و فرياد بغض فرو خــورده
اي ( el dolor en la garaganta ) هستيم كه ناشي از سالها تحمل رنج و محنت
مي باشد و اغلب با شكايت و ناراحتي از پديدة مرگ همراه است (خصوصاً در
سگيرياس) .
رقاصان مي توانند با حركاتشان ، همراه با رعايت دقيق زمان بندي آواز ، حس
آواز را منتقل كنند ، اما نمي توانند به هيچ ترتيبي و با هيچ حركتي ،
معناي اشعار را برسانند .
شايد بهترين راه براي نزديكـي بيشتـر و درك بهتـر آواز و روح فلامنـكو ،
رفتـن به تابلائـو ( Tablao ) ، نمايش هاي فلامنكو ، باشگاههاي فلامنكو (
Peñas ) يا يكي از جشنهاي بيشماري باشد كه در طول تابستان برگزار مي شود
1- آواز اصلي يا كانته گرانده Cante Grande
شامل آوازهاي عميق و جدي و بسيار قديمي است كه دستگاههاي اصلي و پايه اي
فلامنكو را تشكيل مي دهند،مانند سوِلئارس( Soleares ) ، سِگيريّاس(
Seguiriyas ) ، آلِگرياس( Alegrias ) و …
2- آواز مياني يا كانته اينترمديو Cante Intermedio
آوازهايي با اهميت و جديت كمتر نسبت به نوع گرانده كه در ميانه راه گرانـده و چيـكو واقعند ، مانند فاندانگوس Fandangos
آوازهاي سطحي و شادمانه و اغلب طنز آميز كه جهت جشنها و ميهمانيها استفاده
مي شود . مانند رومبا( Rumba ) و تانگيّو( Tanguillo ) . اين آوازهـا از
لحاظ جديت و عمق و محتواي اشعار ، از اهميت كمتري نسبت به دو نوع ديگر
برخوردارند.
سلام با تشکر از پدرام عزیزم
---------------
تقسيم بندي آواز هاي فلامنكو
بسياري از هنرمندان دنياي موسيقي از بزرگان كلاسيك تا جاز ، از گذشته تا
امروز ، مجذوب موسيقي فلامنكو گشته اند . برخي از اين بزرگان چنين گفته
اند :
در تمام اروپا موسيقي اي زنده تر و غني تر از فلامنكو يافت نمي شود
مانوئل دِ فايا
موسيقي فلامنكو ، شباهت زيادي به بلوز( Blues ) دارد
مايلز ديويس
وقتي كه به موسيقي فلامنكو گوش مي سپارم ، يك احساس باستاني به من القا مي
شود . يك حس خاص … حسي كه پيوندي عميق را با درون من بيان مي كند … »
چيك كوريا
فلامنكو يك هنر منحصر به فرد و عميق است كه ريشه در مردم دارد و هنوز هم
سنت و اصالتش را حفظ كرده . از ناحية اندلس در جنوب اسپانيا ظهور كرد ، در
دورانهايي متفاوت زنده ماند و مرزها و مليتها را درنورديد . با اينكه توسط
انواع و اقسام موسيقي ها و فرهنگهاي متفاوت احاطه شده بود ، ولي بدون از
دست دادن ويژگيها و اصالت اش ، با استفاده از بداهه پردازي و بيان احساسات
خود جوش ، در هر دوره به ارائه هنر زندگي كردن پرداخت . آواز ، رقص و نواي
گيتار در هم آميختند و ريتمهاي شورانگيز جنوب اسپانيارا عرضه كردند .
كوليها مي گويند : « فلامنكو در خون كولي است . »
ولي شاعر و نويسندة شهير اسپانيا ، فدريكوگارسيا لوركا Federico Garcia
Lorca ) ، فلامنكو را يكي از بزرگترين ابداعات مردم اسپانيا مي دانست .
ويژگي اصلي فلامنكو ، استفادة عمده از صدا به روشي كاملاً حسي و دروني است
. اشعار سوزناك و نواهاي عميق فلامنكو بوضوح درد مردم كولي را فرياد مي
كند بطوري كه وقتي شخصي ، حتي براي اولين بار ، با درك صحيح و عميق مفاهيم
فلامنكو ، به يك آواز اصيل گوش فرا دهد ، احساساتش به غليان مي آيد و پيام
اين هنر به قلبش مي رسد . اين كيفيت راز آلود و مسحور كننده كه باعث پديد
آمدن چنان حس زيبا و عميقي مي شود را دوئنده( Duende ) مي گويند .دليل
اينكه به فلامنكو نام هنر عميق يا آرته حوندو ) Arte Jondo ( را داده اند
، اين است كه بيانش تا عمق جان آدمي نفوذ مي كند .
برخي آن را هنر كوليها يا آرته جيناتو ( Arte Gitano ) نيز مي نامند كه
بدليل تاثير بسزاي اين مردم در خلق و توسعه و تكامل فلامنكو مي باشد .
كوليها در انتهاي سفرشان از هند و پاكستان ، به ناحيه اندلس در جنوب
اسپانيا رسيدند و استقرار يافتند . علاوه بر تاثير هنديان و عبريان ،
اعراب نيز سهم بسزايي در شكل گيري فرم و مضامين آوازهاي فلامنكوي امروزي
داشته اند ، كه چندان هم دور از ذهن نيست . زيرا اعراب در حدود هفت قرن بر
اسپانيا حكومت راندند .
فلامنكو با فرم امروزي اش تقريباً از حدود 200 سال پيش شكل گرفتن آغاز كرد
. وضعيت فلامنكو ريشه در آواز سنتي دارد . به همين دليل خوانندگان فلامنكو
در ارائة اين روند جايگاه ويژه اي دارند . در ابتـدا گيـتار فلامـنكو فقـط
نقـش همــراهي با هنــرمندان رقاص و خواننده را داشت .
نوازنــدگان بزرگي همچون سابيكاس( Sabicas ) ، نينيو ريكاردو ( Niño
Ricardo، رامون مونتويا Ramon Montoya (، پاكو دِ لوسيا Paco de lucia و
بسياري ديگر در طي ساليان ، تك نوازي گيتار فلامنكو بصورت يك هنر جداگانه
، از مكان والايي برخوردار شده است .
مدتي است كه برخي از متخصصين فلامنكو ، مخالفت خود را با نوآوري در
فلامنكو و آميزش اين هنر با انواع ديگر موسيقي از قبيل جاز و راك و بلوز و
پاپ ، شدت بخشيده اند . در دنياي امروز تنوع طلبي و استقبال اكثر جوانان
از نوآوري و ايجاد تغيير و بدعت در سبكهاي هنري بسيار بديهي و معمول شده
است . البته بايد آموزش كافي و شناخت درست و عميق وجود داشته باشد تا
هنرمندان پيشرو دچار انحراف و ابتذال نشوند و اصالت فلامنكو را مخدوش
ننمايند .
در فلامنكو آوازها را بر دو مبنا تقسيم بندي مي كنند . يك سري از آوازها
را براساس منشاء پيدايش آنها نام مي نهند . مانند فاندانگوس دِ اوئِلوا(
Fandangos de Huelva ) يا آلِگرياس دِ كاديز( Alegrias de Cadiz ) . ولي
تقسيم بندي جامع تري وجود دارد كه آوازهاي فلامنكو را به سه دستة كلي
تقسيم مي كند :
3- آواز كوچك يا كانته چيكو Cante Chico
نكته اي در اينجا وجود دارد و آن اين است كه دستگاههايي كه شامل آوازهاي
جدي ، عميق ، حزين و دردناك هستند و ناله و اشك مردمي ستم كشيده را بيان
مي كنند ، در گروهي بنام آوازهاي عميق يا كانته حوندو) ( Cante Jondoقرار
مي گيرند . كانته حوندو را در گروه گرانده و اينتــر مديو مــي توان يافت
. آواز يا كانته ) El Cante (بقدري مهم است كه به عنوان سرچشمة همه چيز
فلامنكو آن را مي شناسند ، بطوريكه نوازندگــي گيتار ( El Toque ) و رقــص
( El Bile ) نيز از آن تأثيـر مـي پذيرند .
رقص فلامنكو بسيار شبيه به رقص طبيعي شرقي است و بدين ترتيب با ديگر
فرمهاي رقص اروپايي از بنيان تفاوت دارد . الگوهاي ريتميك پيچيده تحت
تأثير تكنيكهاي رقص پاي هدفمند خلق مي شوند . به منظور ايجاد صداي مؤثر و
رسا ، رقاص فلامنكو كفش ها يا چكمه هاي خاصي را به پا كرده ، با استفاده
از پاشنه و كف كفش ، صداهاي مناسب را توليد مي كند . بانوان پيراهنهاي
بلندي مي پوشند كه غالباً بسيار چين دار است و ساعتها به تمرين حركات موجي
و لطيف دستها و بازوانشان ، هماهنگ با حركات موزون پا و كمر و تنه ، مي
پردازند . قسمت بالاي تنه بر وقار و حالت كلي اندام تـاكيد دارد . در
بيشـتر سبكــهاي جـدي فلامنـكو ، شاهـد آزاد شـدن و فرياد بغض فرو خــورده
اي ( el dolor en la garaganta ) هستيم كه ناشي از سالها تحمل رنج و محنت
مي باشد و اغلب با شكايت و ناراحتي از پديدة مرگ همراه است (خصوصاً در
سگيرياس) .
رقاصان مي توانند با حركاتشان ، همراه با رعايت دقيق زمان بندي آواز ، حس
آواز را منتقل كنند ، اما نمي توانند به هيچ ترتيبي و با هيچ حركتي ،
معناي اشعار را برسانند .
شايد بهترين راه براي نزديكـي بيشتـر و درك بهتـر آواز و روح فلامنـكو ،
رفتـن به تابلائـو ( Tablao ) ، نمايش هاي فلامنكو ، باشگاههاي فلامنكو (
Peñas ) يا يكي از جشنهاي بيشماري باشد كه در طول تابستان برگزار مي شود
1- آواز اصلي يا كانته گرانده Cante Grande
شامل آوازهاي عميق و جدي و بسيار قديمي است كه دستگاههاي اصلي و پايه اي
فلامنكو را تشكيل مي دهند،مانند سوِلئارس( Soleares ) ، سِگيريّاس(
Seguiriyas ) ، آلِگرياس( Alegrias ) و …
2- آواز مياني يا كانته اينترمديو Cante Intermedio
آوازهايي با اهميت و جديت كمتر نسبت به نوع گرانده كه در ميانه راه گرانـده و چيـكو واقعند ، مانند فاندانگوس Fandangos
آوازهاي سطحي و شادمانه و اغلب طنز آميز كه جهت جشنها و ميهمانيها استفاده
مي شود . مانند رومبا( Rumba ) و تانگيّو( Tanguillo ) . اين آوازهـا از
لحاظ جديت و عمق و محتواي اشعار ، از اهميت كمتري نسبت به دو نوع ديگر
برخوردارند.
رد: گیتار فلامینکو:
ریشه های فلامنکو
ممنون از پدرام گلم
فلامنكوي اوليه،همانطور كه انتظار مي رود، با فلامنكويي كه ما مي شناسيم ،
تفاوتهاي بسيار دارد . شروع شكل گيري هنري بنام فلامنكو را به سالهاي بين
قرن هشتم تا پانزدهم ميلادي نسبت مي دهند . در اين دوره در جنوب اسپانيا
در ناحيه اي بنام َاندَلُس (Andalusia) هنري خلق شد كه امروزه ما بنام
فلامنكو مي شناسيم و جزء فرهنگ مردم آن منطقه محسوب مي شود . اين هنر
ساختار پيچيده و عميقي دارد كه ناشي از تركيب اجزاي فرهنگي گوناگوني است .
تا قرن هشتم ميلادي در كليساهاي بيزانسي كوردوبا ، موسيقي و سرود يوناني
با سيستم گرِگوريان (Gregorian System) وجود داشت . در حدود قرن نهم
ميلادي زرياب (Zyryab) كه موسيقيدان ايراني بود و در دربار خليفه عباسي در
بغداد به سر مي برد ، به كوردوبا (Cordoba) رفت . در آنجا يك مدرسة موسيقي
تأسيس كرد و در رواج و توسعة موسيقي در اين ناحيه تأثيري مهم ، بلكه
مهمترين تأثير را داشت
بهرحال اصول علمي موسيقي و رگه هايي از فرهنگ شرقي و اسلامي از حدود قرن
هشتم ميلادي تا قرن پانزدهم ميلادي ، يعني حدود هفتصد سال كه مسلمانان بر
اسپانيا و پرتغال مسلط بودند ، با موسيقي و فرهنگ اندلس آميخته شد و آن را
دگرگون نمود . بطوريكه حتي پس از فتح مجدد اين مناطق توسط فرديناند و
ايزابلا ( Ferdinand and Isabella ) در سال 1492 ميلادي و رانده شدن مورها
(Moors) از اين سرزمينها ، اين تاثيرات حتي تا امروز نيز ديده مي شود .
اين وضعيت چندان عجيب نيست ، زيرا در زمان تسلط اعراب و مسلمانان
بركوردوبا ، اين شهر مركز علمي و فرهنگي و هنري و سياسي در غرب بود
از جانب ديگر در همين دوران يهوديان نيز در اندلس حضور داشتند و با اينكه
از لحاظ اجتماعي در حاشيه بودند ، ولي اصول موسيقي و آوازهاي مذهبي غني اي
داشتند كه به سهم خود تاثير بسزايي در پرورش و غناي موسيقي اندلس داشت
در اين ميان نمي توان كوليها را ناديده گرفت ، چون مهم ترين نقش را در شكل
گيري و توسعه و تداوم هنر فلامنكو داشتند. اين مردم از اهالي نواحي شمال
هند و پاكستان بودند كه محل محل اقامتشان را ترك كردند و براي زندگي بهتر
به مسافرت پرداختند . جهت حركت اين قوم ، شمالي غربي به سمت شبه جزيرة
بالكان در اروپا بود كوليها در اين خط سير در تمام اروپا پخش شدند و هر
كشور و ناحيه اي مورد توجه و پسند يك گروه از آنها قرار گرفت عده اي نيز
پس از سفر به شمال آفريقا و مصر، به ناحيه اندلس در جنوب اسپانيا رفتند و
در آنجا سكني گزيدندالبته براي چنين فرضيه اي هيچ مدرك مستند و قاطعي وجود
ندارد .
در فرهنگ لغات كوليهاي اسپانيا هيچ لغتي نيست كه ريشة عربي داشته باشد .
مبناي ارائة چنين نظري ، احتمال همراهي كوليها با اعراب هنگام حمله ايشان
در قرن هشتم ميلادي به مغرب مي باشد چون هيچ مدرك مستندي جهت شفاف سازي
ريشة كوليها وجود نداشت ،كوليهاي مصر مدعي شدند كه از تبار فراعنه هستند .
اين افسانه كه در بسياري از آوازهاي ايشان به آن اشاره شده است ، باعث شد
تا در زبان انگليسي كوليها را Egyptians يا Gypciansبه معناي مصري و در
زبان اسپانيايي قديمي ، جيتانو) Gitano ( كه مختصر شدة همان Egyptian است
، بنامند
خط سير كولي ها و پراكندگي شان
يكي از قديمي ترين و اولين مدارك مستند موجود در مورد ريشة كوليها در
شاهنامه فردوسي (قرن چهارم هجري، معادل دهم ميلادي) آمده است . البته بايد
توجه داشت كه تا قرن دهم ميـلادي كولـيها را بـه نامهاي ديگري از قبيل زُت
( Zott )، جـات ( Jat ) ، لـوري( Luri ) ، نـوري ( Nuri )، دام ( Dom ) ،
سينتي ( Sinti ) ، دوماراي ( Domarai )و آتِنگاني( Athengani ) مي ناميدند
در داستاني از شاهنامه آمده است كه شنگول شاه ، سلطان هندوستان در حوالي
سالهاي 420 هـ . ق . ، مقارن بهرام گور پنجم ، پادشاه ساساني در ايران بود
. شنگول شاه براساس تقاضاي بهرام ، دوازده هزار نوازندة لوري را به ايران
فرستاد تا براي مردم سخـت كوش و رنج كشيدة اين سامـان ، شادي و نشاط را به
ارمغان آورند و با نواهاي سحرانگيز خود ، گرد اندوه و بدبختي را از زندگي
شان بروبند . بهرام شاه براي گذراندن زندگي و آسايش لوري ها ، اسباب زراعت
و كشاورزي را فراهم كرد . ولي طرح وي از ابتدا با شكست مواجه شد . چون
لوري ها مردمي تنبل و بيكاره بودند كه تن به سختي و كار و زراعت نمي دادند
. شاه هم ايشان را به روم تبعيد كرد و از حمايتشان دست برداشت تا به سختي
روزگار بگذرانند . بدين ترتيب لوريها به گدايي و دزدي و قاچاق روي آوردند
به روايتي ديگر ، در حدود پنجاه سال پس از اين واقعه نيز مردم ديگري در
ايران وجود داشتند كه زُت ناميده مي شدند . ايشان كوليهايي هندي تبار
بودند كه از ثابت ماندن و كشاورزي كردن متنفر بودند و به جاي خــاصي تعلق
خــاطر نداشتنـد . با نوازنـدگي و دوره گـردي روزگـار مـي گذرانيدند و
برخي از ايشان نيز به گدايي و دله دزدي ارتكاب مي كردند و زندگي شان حالت
چادرنشيني و بدويت داشت
آنچه كه گفته شد ، عليرغم اينكه از ميان افسانه ها و داستانها پيدا شده
ولي نكات ريزي است كه بصورت واقعيت هاي تاريخي در بين رويدادهاي غير واقعي
و داستانسرايي ها ، قابل استخراج مي باشد . ضمن اينكه اگر به شواهد و
دلايل مبتني بر تحقيقات زبان شناسي رجوع كنيم ، مي بينيم كه دستور زبان و
فرهنگ لغات كوليها ، شباهت زيادي به زبانهايي مثل كشميري ، هندي
،گََُجُراتي ، هراتي و نپالي دارد كه همه ، ريشة شان در زبان سانسكريت است
بدين ترتيب ، براساس روايات گوناگون مهم ترين كوچ كوليها در حدود قرن نهم
ميلادي با رفتن حدود ده هزار لوري از هندوستان به ايران انجام شد . اين
مهاجرت با سفرشان به فراسوي شبه جزيره بالكان در اروپا در حدود سالهاي قرن
چهاردهم و پانزدهم ميلادي ادامه يافت . اولين باري كه در اسپانيا
وجودكوليها به ثبت رسيده در سال 1425 م. در شهر ساراگوسا ( Zaragoza )
مركز ايالت آراگون ( Aragon )است و اولين جايي كه ايشان جهت اقامت انتخاب
كردند در سال 1447 م . در اطراف بارسلون (Barcelona ) ( دركاتالونيا )
گزارش شده است
كوليها به هر كجا كه مي خواستند سفر مي كردند و با دليل يا بي دليل در
برخي جاها مي ماندند كه در بيشتر مواقع واقعاً دليل خاصي براي انتخاب يك
منطقه وجود نداشت . شايد يكي از دلايل عمده و هميشگي ايشان در آوارگي و
خانه به دوشي ، عدم وجود تأمين جاني و آرامش خيال براي زيستن در نقاط
مختلف اروپا بود . دليل اين مدعا ، سختگيريها و تنبيهاتي است كه توسط
حاكمين و پادشاهان كشورهاي مختلف در مورد كوليها وضع مي شد و آنان را از
حداقل امتيازات اجتماعي و حتي انساني ، محروم مي كردند . گوشهاي زنان و
بچه هاي ايشان را مي بريدند و مردانشان را به بردگي مي بردند و به بهانه
هاي واهي (و گاهي هم بي بهانه) ايشان را مي كشتند
كوليها بطور سنتي به كف بيني و فال گيري ، دست فروشي و دوره گردي ،
خوانندگي و نوازندگي و رقاصي مي پرداختند تا اموراتشان را بگذرانند . شايد
وجود برخي صفات نامطلوب از قبيل دزدي و قاچاق و تكدي و قتل و فحشاء در
گروهي از ايشان ، انعكاسي از مظالم و محدوديتهايي باشد كه توسط محيط به
ايشان تحميل شد . تقريباً تمامي كوليهاي اندلس در روزگاران قديم ، فقط
روزشان را مي گذارنيدند
آوازهاي فلامنكو ، منعكس كنندة قرن ها رنج و ستمي است كه بر كوليها روا
داشته شده . شايد با دانستن اين پيشينه بتوانيم درك كنيم كه چرا برخي از
آوازهاي ايشان بدين گونه حزن انگيز و سرشار از فريادهاي بغض آلود و دردناك
است
ممنون از پدرام گلم
فلامنكوي اوليه،همانطور كه انتظار مي رود، با فلامنكويي كه ما مي شناسيم ،
تفاوتهاي بسيار دارد . شروع شكل گيري هنري بنام فلامنكو را به سالهاي بين
قرن هشتم تا پانزدهم ميلادي نسبت مي دهند . در اين دوره در جنوب اسپانيا
در ناحيه اي بنام َاندَلُس (Andalusia) هنري خلق شد كه امروزه ما بنام
فلامنكو مي شناسيم و جزء فرهنگ مردم آن منطقه محسوب مي شود . اين هنر
ساختار پيچيده و عميقي دارد كه ناشي از تركيب اجزاي فرهنگي گوناگوني است .
تا قرن هشتم ميلادي در كليساهاي بيزانسي كوردوبا ، موسيقي و سرود يوناني
با سيستم گرِگوريان (Gregorian System) وجود داشت . در حدود قرن نهم
ميلادي زرياب (Zyryab) كه موسيقيدان ايراني بود و در دربار خليفه عباسي در
بغداد به سر مي برد ، به كوردوبا (Cordoba) رفت . در آنجا يك مدرسة موسيقي
تأسيس كرد و در رواج و توسعة موسيقي در اين ناحيه تأثيري مهم ، بلكه
مهمترين تأثير را داشت
بهرحال اصول علمي موسيقي و رگه هايي از فرهنگ شرقي و اسلامي از حدود قرن
هشتم ميلادي تا قرن پانزدهم ميلادي ، يعني حدود هفتصد سال كه مسلمانان بر
اسپانيا و پرتغال مسلط بودند ، با موسيقي و فرهنگ اندلس آميخته شد و آن را
دگرگون نمود . بطوريكه حتي پس از فتح مجدد اين مناطق توسط فرديناند و
ايزابلا ( Ferdinand and Isabella ) در سال 1492 ميلادي و رانده شدن مورها
(Moors) از اين سرزمينها ، اين تاثيرات حتي تا امروز نيز ديده مي شود .
اين وضعيت چندان عجيب نيست ، زيرا در زمان تسلط اعراب و مسلمانان
بركوردوبا ، اين شهر مركز علمي و فرهنگي و هنري و سياسي در غرب بود
از جانب ديگر در همين دوران يهوديان نيز در اندلس حضور داشتند و با اينكه
از لحاظ اجتماعي در حاشيه بودند ، ولي اصول موسيقي و آوازهاي مذهبي غني اي
داشتند كه به سهم خود تاثير بسزايي در پرورش و غناي موسيقي اندلس داشت
در اين ميان نمي توان كوليها را ناديده گرفت ، چون مهم ترين نقش را در شكل
گيري و توسعه و تداوم هنر فلامنكو داشتند. اين مردم از اهالي نواحي شمال
هند و پاكستان بودند كه محل محل اقامتشان را ترك كردند و براي زندگي بهتر
به مسافرت پرداختند . جهت حركت اين قوم ، شمالي غربي به سمت شبه جزيرة
بالكان در اروپا بود كوليها در اين خط سير در تمام اروپا پخش شدند و هر
كشور و ناحيه اي مورد توجه و پسند يك گروه از آنها قرار گرفت عده اي نيز
پس از سفر به شمال آفريقا و مصر، به ناحيه اندلس در جنوب اسپانيا رفتند و
در آنجا سكني گزيدندالبته براي چنين فرضيه اي هيچ مدرك مستند و قاطعي وجود
ندارد .
در فرهنگ لغات كوليهاي اسپانيا هيچ لغتي نيست كه ريشة عربي داشته باشد .
مبناي ارائة چنين نظري ، احتمال همراهي كوليها با اعراب هنگام حمله ايشان
در قرن هشتم ميلادي به مغرب مي باشد چون هيچ مدرك مستندي جهت شفاف سازي
ريشة كوليها وجود نداشت ،كوليهاي مصر مدعي شدند كه از تبار فراعنه هستند .
اين افسانه كه در بسياري از آوازهاي ايشان به آن اشاره شده است ، باعث شد
تا در زبان انگليسي كوليها را Egyptians يا Gypciansبه معناي مصري و در
زبان اسپانيايي قديمي ، جيتانو) Gitano ( كه مختصر شدة همان Egyptian است
، بنامند
خط سير كولي ها و پراكندگي شان
يكي از قديمي ترين و اولين مدارك مستند موجود در مورد ريشة كوليها در
شاهنامه فردوسي (قرن چهارم هجري، معادل دهم ميلادي) آمده است . البته بايد
توجه داشت كه تا قرن دهم ميـلادي كولـيها را بـه نامهاي ديگري از قبيل زُت
( Zott )، جـات ( Jat ) ، لـوري( Luri ) ، نـوري ( Nuri )، دام ( Dom ) ،
سينتي ( Sinti ) ، دوماراي ( Domarai )و آتِنگاني( Athengani ) مي ناميدند
در داستاني از شاهنامه آمده است كه شنگول شاه ، سلطان هندوستان در حوالي
سالهاي 420 هـ . ق . ، مقارن بهرام گور پنجم ، پادشاه ساساني در ايران بود
. شنگول شاه براساس تقاضاي بهرام ، دوازده هزار نوازندة لوري را به ايران
فرستاد تا براي مردم سخـت كوش و رنج كشيدة اين سامـان ، شادي و نشاط را به
ارمغان آورند و با نواهاي سحرانگيز خود ، گرد اندوه و بدبختي را از زندگي
شان بروبند . بهرام شاه براي گذراندن زندگي و آسايش لوري ها ، اسباب زراعت
و كشاورزي را فراهم كرد . ولي طرح وي از ابتدا با شكست مواجه شد . چون
لوري ها مردمي تنبل و بيكاره بودند كه تن به سختي و كار و زراعت نمي دادند
. شاه هم ايشان را به روم تبعيد كرد و از حمايتشان دست برداشت تا به سختي
روزگار بگذرانند . بدين ترتيب لوريها به گدايي و دزدي و قاچاق روي آوردند
به روايتي ديگر ، در حدود پنجاه سال پس از اين واقعه نيز مردم ديگري در
ايران وجود داشتند كه زُت ناميده مي شدند . ايشان كوليهايي هندي تبار
بودند كه از ثابت ماندن و كشاورزي كردن متنفر بودند و به جاي خــاصي تعلق
خــاطر نداشتنـد . با نوازنـدگي و دوره گـردي روزگـار مـي گذرانيدند و
برخي از ايشان نيز به گدايي و دله دزدي ارتكاب مي كردند و زندگي شان حالت
چادرنشيني و بدويت داشت
آنچه كه گفته شد ، عليرغم اينكه از ميان افسانه ها و داستانها پيدا شده
ولي نكات ريزي است كه بصورت واقعيت هاي تاريخي در بين رويدادهاي غير واقعي
و داستانسرايي ها ، قابل استخراج مي باشد . ضمن اينكه اگر به شواهد و
دلايل مبتني بر تحقيقات زبان شناسي رجوع كنيم ، مي بينيم كه دستور زبان و
فرهنگ لغات كوليها ، شباهت زيادي به زبانهايي مثل كشميري ، هندي
،گََُجُراتي ، هراتي و نپالي دارد كه همه ، ريشة شان در زبان سانسكريت است
بدين ترتيب ، براساس روايات گوناگون مهم ترين كوچ كوليها در حدود قرن نهم
ميلادي با رفتن حدود ده هزار لوري از هندوستان به ايران انجام شد . اين
مهاجرت با سفرشان به فراسوي شبه جزيره بالكان در اروپا در حدود سالهاي قرن
چهاردهم و پانزدهم ميلادي ادامه يافت . اولين باري كه در اسپانيا
وجودكوليها به ثبت رسيده در سال 1425 م. در شهر ساراگوسا ( Zaragoza )
مركز ايالت آراگون ( Aragon )است و اولين جايي كه ايشان جهت اقامت انتخاب
كردند در سال 1447 م . در اطراف بارسلون (Barcelona ) ( دركاتالونيا )
گزارش شده است
كوليها به هر كجا كه مي خواستند سفر مي كردند و با دليل يا بي دليل در
برخي جاها مي ماندند كه در بيشتر مواقع واقعاً دليل خاصي براي انتخاب يك
منطقه وجود نداشت . شايد يكي از دلايل عمده و هميشگي ايشان در آوارگي و
خانه به دوشي ، عدم وجود تأمين جاني و آرامش خيال براي زيستن در نقاط
مختلف اروپا بود . دليل اين مدعا ، سختگيريها و تنبيهاتي است كه توسط
حاكمين و پادشاهان كشورهاي مختلف در مورد كوليها وضع مي شد و آنان را از
حداقل امتيازات اجتماعي و حتي انساني ، محروم مي كردند . گوشهاي زنان و
بچه هاي ايشان را مي بريدند و مردانشان را به بردگي مي بردند و به بهانه
هاي واهي (و گاهي هم بي بهانه) ايشان را مي كشتند
كوليها بطور سنتي به كف بيني و فال گيري ، دست فروشي و دوره گردي ،
خوانندگي و نوازندگي و رقاصي مي پرداختند تا اموراتشان را بگذرانند . شايد
وجود برخي صفات نامطلوب از قبيل دزدي و قاچاق و تكدي و قتل و فحشاء در
گروهي از ايشان ، انعكاسي از مظالم و محدوديتهايي باشد كه توسط محيط به
ايشان تحميل شد . تقريباً تمامي كوليهاي اندلس در روزگاران قديم ، فقط
روزشان را مي گذارنيدند
آوازهاي فلامنكو ، منعكس كنندة قرن ها رنج و ستمي است كه بر كوليها روا
داشته شده . شايد با دانستن اين پيشينه بتوانيم درك كنيم كه چرا برخي از
آوازهاي ايشان بدين گونه حزن انگيز و سرشار از فريادهاي بغض آلود و دردناك
است
رد: گیتار فلامینکو:
تفاوت بین گیتار کلاسیک . فلامنکو
از پدرام گلم بازم
اين كه نميتوان موسيقي فلامنكو را با يك گيتار كلاسيك و يا موسيقي كلاسيك
را با گيتار فلامنكو نواخت ، تصوري متداول ولي نادرست است . چرا كه هر دو
مئل گيتار داراي سيمهاي برابر و جنس يكسان (نايلوني و فلزي) بوده و هر دو
به شيوه كاملا مشابه كوك(Tuning) مي شوند
بنابراين ، مسئله عدم امكان نواختن يك سبك موسيقي با گيتار سبك ديگري نيست
. بلكه بهتراست هر موسيقي را با ساز مناسب و مانوس با خودش نواخته شود (
مخصوصا موسيقي فلامنكو كه با آن همه تكنيك ها و احساسات زيبا و خاص خودش ،
فقط با اجرا شدن بر روي گيتار فلامنكو آن صدا ، طنين و لحن مخصوص و
اندوهگين خود را ايجاد مي كند )
به بيان ديگر بايد به دنبال سازي باشيد كه مناسب با سبك موسيقي مورد نظر بوده و مخصوص به آن كار ساخته شده باشد
آشكارترين تفاوت مابين اين دو گيتار در رنگ پشت (Back) و پهلوهاي (sides) آنها است
يك گيتار كلاسيك به دليل جنس چوبش كه معمولا زروود (Rosewood) و يا
ماهوگاني ( چوب درخت ماهون آمريكائي-mahogany) است ، داراي رنگ قهوه اي
تيره اي در پشت و كناره ها مي باشد و نوع مرغوب اين گيتار ، از چوب رزوود
برزيلي (Brazilian rosewood) ساخته مي شود
اما در گيتار فلامنكو اين قسمتها كم رنگ تر بوده و رنگ آنها در محدوده زرد
كم رنگ ( زرد كهربائي) تا نارنجي متمايل به قهوه اي ( كه اخيرا مورد
استفاده واقع مي شود ) قرار مي گيرد . نوع چوبي كه در ساخت گيتار فلامنكو
به كار مي رود، چوب درخت سرو اسپانيائي (Spanish cyprees) است كه داراي
كيفيت و دوام فوق العاده بالا و ثابت بوده و رنگ آن به سفيدي مي گرايد
جنس چوب صفحه روئين (قسمتي كه دهانه صدا بر روي آن قرار دارد) معمولا در
هر دو نوع گيتار ، يكسان و از جنس صنوبر (كه سالها خوابيده و كاملا خشك
شده) از كشور آلمان يا كانادا است
اما معيار اصلي كه باعث تمايز اين دو نوع گيتار مي شود ، خصوصيت طنين يا
رنگ صدا آنها است . يك گيتار فلامنكو داراي صداي زير و در عين حال زبر ،
خشن ، فلزي (metallic) و رخنه كننده است .
از طرف ديگر گيتار كلاسيك داراي صداي نرم ، لطيف ، دلپذير و نسبتا بم مي باشد
اين تفاوتها ناشي از آن است كه گيتار كلاسيك از جنس چوب متراكم تر و چگال
تري ساخته مي شود و همچنين ساختار داخلي (bracing) آن تفاوتهاي با ساختار
داخلي فلامنكو داشته و جعبه صداي آن نيز داراي ارتفاع بيشتري نسبت به
گيتار فلامنكو مي باشد
با توجه به همين دلايل و خصوصيات ، گيتار كلاسيك سنگين تر از گيتار
فلامنكو مي باشد نكته قابل توجه ديگر اين كه اكشن (action: فاصله بين سيم
ها و صفحه انگشت گذاري) يك گيتار كلاسيك معمولا از اكشن گيتار فلامنكو
بالاتر است
در گذشته تمامي گيتار ها چه كلاسيك و چه فلامنكو ، براي كوك كردن داراي
گوشي هاي چوبي(peg: مانند گوشي هايي كه در ساز ويلن استفاده مي شوند )
بودند . اما امروزه با اختراع گوشي هاي مكانيكي استفاده شده و در ساخت
گيتار فلامنكو نيز استفاده از آنها متداول و رايج شده است
از طرفي ديگر ، نوازندگان فلامنكو كه به جنبه سنتي اين موسيقي ارج نهاده و
به آن تعصب دارند ، هنوز بر روي گيتار هاي فلامنكو با گوشي هاي چوبي اصرار
ورزيده و با هرگونه بدعت و نوآوري و يا به عبارت ديگر تهاجم به قلمرو دست
نخورده موسيقي فلامنكو سنتي شديدا مقابله مي كنند
از پدرام گلم بازم
اين كه نميتوان موسيقي فلامنكو را با يك گيتار كلاسيك و يا موسيقي كلاسيك
را با گيتار فلامنكو نواخت ، تصوري متداول ولي نادرست است . چرا كه هر دو
مئل گيتار داراي سيمهاي برابر و جنس يكسان (نايلوني و فلزي) بوده و هر دو
به شيوه كاملا مشابه كوك(Tuning) مي شوند
بنابراين ، مسئله عدم امكان نواختن يك سبك موسيقي با گيتار سبك ديگري نيست
. بلكه بهتراست هر موسيقي را با ساز مناسب و مانوس با خودش نواخته شود (
مخصوصا موسيقي فلامنكو كه با آن همه تكنيك ها و احساسات زيبا و خاص خودش ،
فقط با اجرا شدن بر روي گيتار فلامنكو آن صدا ، طنين و لحن مخصوص و
اندوهگين خود را ايجاد مي كند )
به بيان ديگر بايد به دنبال سازي باشيد كه مناسب با سبك موسيقي مورد نظر بوده و مخصوص به آن كار ساخته شده باشد
آشكارترين تفاوت مابين اين دو گيتار در رنگ پشت (Back) و پهلوهاي (sides) آنها است
يك گيتار كلاسيك به دليل جنس چوبش كه معمولا زروود (Rosewood) و يا
ماهوگاني ( چوب درخت ماهون آمريكائي-mahogany) است ، داراي رنگ قهوه اي
تيره اي در پشت و كناره ها مي باشد و نوع مرغوب اين گيتار ، از چوب رزوود
برزيلي (Brazilian rosewood) ساخته مي شود
اما در گيتار فلامنكو اين قسمتها كم رنگ تر بوده و رنگ آنها در محدوده زرد
كم رنگ ( زرد كهربائي) تا نارنجي متمايل به قهوه اي ( كه اخيرا مورد
استفاده واقع مي شود ) قرار مي گيرد . نوع چوبي كه در ساخت گيتار فلامنكو
به كار مي رود، چوب درخت سرو اسپانيائي (Spanish cyprees) است كه داراي
كيفيت و دوام فوق العاده بالا و ثابت بوده و رنگ آن به سفيدي مي گرايد
جنس چوب صفحه روئين (قسمتي كه دهانه صدا بر روي آن قرار دارد) معمولا در
هر دو نوع گيتار ، يكسان و از جنس صنوبر (كه سالها خوابيده و كاملا خشك
شده) از كشور آلمان يا كانادا است
اما معيار اصلي كه باعث تمايز اين دو نوع گيتار مي شود ، خصوصيت طنين يا
رنگ صدا آنها است . يك گيتار فلامنكو داراي صداي زير و در عين حال زبر ،
خشن ، فلزي (metallic) و رخنه كننده است .
از طرف ديگر گيتار كلاسيك داراي صداي نرم ، لطيف ، دلپذير و نسبتا بم مي باشد
اين تفاوتها ناشي از آن است كه گيتار كلاسيك از جنس چوب متراكم تر و چگال
تري ساخته مي شود و همچنين ساختار داخلي (bracing) آن تفاوتهاي با ساختار
داخلي فلامنكو داشته و جعبه صداي آن نيز داراي ارتفاع بيشتري نسبت به
گيتار فلامنكو مي باشد
با توجه به همين دلايل و خصوصيات ، گيتار كلاسيك سنگين تر از گيتار
فلامنكو مي باشد نكته قابل توجه ديگر اين كه اكشن (action: فاصله بين سيم
ها و صفحه انگشت گذاري) يك گيتار كلاسيك معمولا از اكشن گيتار فلامنكو
بالاتر است
در گذشته تمامي گيتار ها چه كلاسيك و چه فلامنكو ، براي كوك كردن داراي
گوشي هاي چوبي(peg: مانند گوشي هايي كه در ساز ويلن استفاده مي شوند )
بودند . اما امروزه با اختراع گوشي هاي مكانيكي استفاده شده و در ساخت
گيتار فلامنكو نيز استفاده از آنها متداول و رايج شده است
از طرفي ديگر ، نوازندگان فلامنكو كه به جنبه سنتي اين موسيقي ارج نهاده و
به آن تعصب دارند ، هنوز بر روي گيتار هاي فلامنكو با گوشي هاي چوبي اصرار
ورزيده و با هرگونه بدعت و نوآوري و يا به عبارت ديگر تهاجم به قلمرو دست
نخورده موسيقي فلامنكو سنتي شديدا مقابله مي كنند
مواضيع مماثلة
» گیتار های عجیب و دیدنی
» آموزش مقدماتی نوازندگی گیتار ( سبک فلامنکو
» آموزش آکورد های گیتار بر روی ساز برای افراد مبتدی
» نت ملودی آهنگ زیبای الهه ناز برای گیتار
» آموزش مقدماتی نوازندگی گیتار ( سبک فلامنکو
» آموزش آکورد های گیتار بر روی ساز برای افراد مبتدی
» نت ملودی آهنگ زیبای الهه ناز برای گیتار
انجمن های سایت دوان :: انجمن صوتي و تصويري :: موسيقي :: آموزش موسیقی :: گیتار
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد