تاریخچه رشته های مختلف ورزشی
صفحه 1 از 1
تاریخچه رشته های مختلف ورزشی
● تاریخچه فوتبال
واژه فوتبال ترکیبی از دو جزء (پا foot) و (توپ ball) می باشد. دو تیم یازده نفره در یک زمین با اندازه های معین ، درصدد رساندن توپ به دروازه مقابل اند و هیچ یک از افراد ، جز دروازه بانها حق استفاده از دست را ندارند. فوتبالی که امروزه شاهد آن هستیم تاریخی هزار ساله دارد. چین،یونان،مصر و روم باستان زادگاه های اولیه فوتبال بوده اند. تحقیقات نشان می دهد که ملل مختلف هزاران سال قبل از میلاد بازیهای شبیه فوتبال داشته اند. کشیشی به نام اشپانوت از اهالی آلمان ، پژوهشهایی در باره فوتبال به عمل آورده است. او می گوید :«طبق نوشته های هومر- نویسنده و شاعر یونانی –در قاره گمشده آتلانتیس،ورزشگاه عظیمی بوده که تماشاگران زیادی جهت تماشای توپ گرد در آن جمع می شدند.»
فوتبال در چین باستان
تحقیقات باستان شناسان نشان می دهد که بین سالهای ۲۰۰ تا ۲۲۰ قبل از میلاد،هوانگ تین،امپراتور چین مبتکر بازی «تی-سو-چو»(T-So-Cho)بوده است. تی-سو در زبان چینی همان لگد زدن و با پا زدن است و چو،به معنی توپ می باشد. وی،تی-سو-چو را به این منظور ابداع کرد که سربازانش با هم مبارزه کنند و به رقابت بپردازند. پس از چندی این بازی از محدوده سربازخانه ها به میان مردم راه یافت. چو یا همان توپی که در آن زمان مورد استفاده قرار می گرفت،هشت تکه ای و از جنس چرم بود. این چرم را به هم می دوختند و درون آن را از پر، پشم و یا پنبه پر می کردند. بازی تی-سو-چو با فوتبال امروزی وجوه اشتراک فراوانی داشته است. دروازه ها از پایه هایی از جنس چوب بامبو تشکیل می شد که بلندی آن به حدود ۵ متر می رسید. این دروازه ها، دقیقاً بسان دروازه های امروزی بازی فوتبال، با تور پوشش داده می شد و جالب تر آن که نوشتارهای بدست آمده، حاکی از آن است که استفاده از شکم، سر، پا و سینه برای حمل توپ، مجاز ولی استفاده از دست، غیرمجاز بوده است. البته در پایان بازی تی-سو-چو، برنده بی نصیب از جایزه و بازنده بی بهره از مجازات نبود. جایزه برندگان، تنها کف زدن و هورا کشیدن بود، اما گروه بازنده باید بی دفاع در جای خود می ایستادند و کتک می خوردند.
فوتبال در ژاپن
در سال ۵۸۷ میلادی، فوتبال از چین به ژاپن راه یافت و این حرکت با تحولات جدید و تکامل نسبی همراه بود. «کوماری» واژه ای است که ژاپنی ها به فوتبال اطلاق می کردند. در کتیبه های بدست آمده از آن دوران، فوتبال، عملی مذهبی و جزو آداب دینی شمرده می شده است. طبق اسناد معتبر، امپراتور وقت ژاپن، تنیشی- تنو که در سالهای ۶۱۷ تا ۶۲۱ سلطنت می کرد، علاقه فراوانی به این آئین داشت، چون خودش در زمان ولیعهدی، از بازیکنان زبده کوماری بود. به محض آنکه تنیشی- تنو به بازی فوتبال مبادرت ورزید، آئین ژاپنی سین توئیزم که برای امپراتورها شرف خدایی بود، کوماری را از ارج و قرب بالایی برخوردار کرد.
هر ساله در فصل پائیز، تشریفات و مراسمی به مناسبت بازی کوماری برگزار می شد. قبل از مراسم، توپ را برای تبرک نزد روحانی اعظم می بردند و او با خواندن دعا از درگاه خدایان برای سرزمین آفتاب، آرامش و برکت آرزو می کرد. سپس نجیب زادگان و بزرگان با لباسهای فاخر، در گوشه هایی از میدان مستقر می شدند. میدان بازی به شکل مربع بود و در هر گوشه میدان، درختی کاشته شده بود: کاج در شمال غربی، سرو در جنوب غربی، بید در جنوب شرقی و آلبالو در شمال شرقی. توپ ۲۴ سانتی متر قطر داشت و زمان بازی در هر نیمه، حدود بیست دقیقه بود. کوماری در ژاپن برخلاف تی-سو-چو در چین، یک بازی اشرافی، آرام و بدون خشونت و برخورد بود. اگر بازیکن، کوچکترین حرکت خشنی از خود نشان می داد، از بازی اخراج می شد. کافی بود بازیکنی به بازیکن دیگر تنه بزند تا فوراً از زمین اخراج شود، البته اگر حریف، طرف مقابل را می بخشید، بازیکن در زمین می ماند و اخراج نمی شد. سالها بعد در اوایل قرن دهم میلادی، فوتبال از حالت اشرافیت خارج و همگانی شد.
فوتبال در روم و یونان
رومی ها نوعی بازی به نام "Harp Stum" (هارپ استوم) داشتند که در آن، دو گروه در دو سوی زمین قرار می گرفتند و زمین هر تیمی با خط کشی معین شده بود. برای بازی، از نوعی توپ استفاده می شد که رویه ای چرمی داشت. میان دو زمین، فاصله ای وجود داشت که با دوخط دیگر تعیین شده بود و بازی در میان این فاصله انجام می شد و هر تیم باید توپ را از خط مرزی عبور داده و به زمین حریف برده و تا به انتهای آن می رساند. در مرز هر زمین، همه می توانستند توپ را روی هوا با دست مانند دروازه بان امروزی بگیرند و مانع از ورود توپ به زمین خود شوند. این بازی در روم، بازی خاص سربازان بود و هر تیم فرمانده خود را به عنوان مربی انتخاب می کرد. در این بازی هل دادن، گلاویز شدن و کشیدن حریف امری عادی به شمار می رفت. در هر تیم، یازده بازیکن حضور داشتند که در سه خط دفاع، میانی و حمله قرار می گرفتند. بعدها دو خط میانی که منطقه مرزی را مشخص می کرد، از میان رفته و تنها یک خط، نیمه زمین را معین می کرد. این بازی تا به آنجا در میان سربازان ومردم رواج یافت که شکل قانونی به خود گرفت و هر سرباز رومی می بایست در آن شرکت می کرد. هنگامی که سربازان ژولیوس سزار، در قرن سوم به بریتانیا پا نهادند، باعث گسترش بازی در آنجا نیز شدند. پس از خروج سربازهای روم در سال ۲۱۷ بعد از میلاد از ولز، بازی یی به نام «تراک» در آنجا شکل گرفت که منشاء اولیه بازی فوتبال در انگلستان بود.
در یونان هم بازی یی به نام «اسفروناشیا» که بسیارشبیه هارپ استوم بود، انجام می شد. افلاطون در مورد این بازی می گوید: «اسفروناشیا، سودمندترین تمرین نظامی است که یک سرباز را می سازد.»
سیر تکوینی فوتبال
از قرنهای اولیه پس از میلاد تا قرن هجدهم میلادی، ورزش فوتبال به شکل قانونی و غیرقانونی به اشکال مختلفی در کشورهای گوناگون انجام گرفت. بازی دسته جمعی با توپ، هرچند در دوره هایی توأم با خشونت بود و گاه به تعطیلی آن در برخی کشورها انجامید؛ ولی علاقه مردم به آن کم نگردید. در سالهای ۱۱۳۰ تا ۱۱۸۰، بازی فوتبال با نام «لاسول» در فرانسه رایج شد و در میان شاهان فرانسه، لوئی هفتم که از ۱۱۴۰ تا ۱۱۷۳ فرمانروایی نمود؛ به گسترش این ورزش همت گمارد. او جوانان بسیاری را به این ورزش تشویق نمود و تیمهای فراوانی را بوجود آورد. در طی سالیان پس از آن، این بازی خشن که گاهی با مرگ بازیکنان هم همراه بود، توسط بریتانیایی ها شامل قوانین و مقرراتی گردید. در حقیقت، منشاء فوتبال امروزی، مناطقی از بریتانیا بوده است که برای این بازی قوانینی وضع نمودند و تلاش کردند ضمن کاستن خشونت از آن، جاذبه های آن را افزایش دهند.
در سال ۱۶۸۱، در لندن بازی فوتبال با قوانین و مقررات خاصی دنبال می شد و حتی مسابقاتی هم در حضور پادشاه انگلستان برگزار گردید. تا سال ۱۸۳۲، بازی یی که به عنوان فوتبال در سراسر انگلستان رواج داشت، هیچ محدودیتی در استفاده از سر و پا و دست برای آن در نظر گرفته نشده بود و بیشتر شبیه راگبی امروزی بود. اما از این سال به بعد، فوتبال به سمت جدایی از راگبی پیش رفت و درنهایت در سال ۱۸۴۱، مقرر گردید که فوتبال بازی یی با پا و راگبی با دست و پا باشد. در نیمه دوم سال ۱۸۴۶، شاگردان سابق مدرسه «شرزبوری واتون» که دانشجویان دانشگاه کمبریج شده بودند، نخستین باشگاه فوتبال را تأسیس کردند و دو سال بعد، نخستین قوانین فوتبال را با همکاری سایر تیمهای دانشگاهی بنیان نهادند.
درسال ۱۸۶۲، باشگاه فاتس کانتی در شهر ناتینگهام تأسیس شد که به عنوان قدیمی ترین باشگاه فوتبال در لیگ باشگاههای انگلیس، هنوز هم حضور دارد و امروزه با نام «ناتینگهام فارست» شناخته می شود.
جام انگلیس (FACup)، قدیمی ترین مسابقات فوتبال جهان است که در سال ۱۸۷۱ پایه ریزی شده است. در روز بیستم جولای ۱۸۷۱، هفت عضو اتحادیه فوتبال انگلیس به دفتر مجله « اسپورت من» وارد شدند که یک هفته نامه ورزشی بود و به دبیرآن پیشنهاد نمودند تا اعلامیه مسابقات فوتبال میان باشگاههای لندن را منتشر کند و مسئولیت آن را برعهده گیرد. براساس این اعلامیه، هر تیمی با یک شکست حذف می شد و هر تیمی که خواهان شرکت بود، باید «یک گنی» (واحد پول انگلستان در آن زمان که اندکی بیشتر از یک پوند بود) می پرداخت. این مسابقات به سرعت شکل گرفت و فاتح آن، تیم فوتبال واندرز لندن بود که با نتیجه یک بر صفر، تیم سلطنتی مهندسان را شکست داد.
نخستین مسابقه بین المللی فوتبال، در روز شنبه ۳۰ نوامبر ۱۸۷۲ بین دو تیم انگلیس و اسکاتلند در گلاسکو برگزار شد که با نتیجه بدون گل به پایان رسید.
● تاریخچه هندبال
«هومر» تاریخ نویس مشهور یونان در کتاب معروف خود اودیسه، از ورزش هندبال با نام «اورانیا» یاد کرده است. نقش های مربوط به این بازی که در سال ۶۰۰ قبل از میلاد روی یکی از دیوارهای آتن حجاری شده بود، در سال ۱۹۲۶ کشف شد.
در قرن های شانزدهم و هفدهم میلادی، زنان دربار و شوالیه ها به این بازی که تغییر مختصری یافته بود می پرداختند و شاعران وقت، آن را اولین بازی تابستانی نام نهاده بودند.
در سال ۱۸۹۰، کنرادکخ که یک معلم ورزش آلمانی بود، هندبال را به صورت جدیدتری با نام «رافابال اشپیل» معرفی کرد که آن را به صورت هندبال یازده نفری بازی می کردند که شباهت زیادی به یکی از بازی های محلی چکسلواکی به نام «هازنا» داشت. پس از جنگ جهانی اول، «هرمان» رئیس فدراسیون هندبال آلمان برای گسترش و تحکیم این ورزش تلاش فراوانی کرد. دکتر «کارل شلنز» استاد دانشسرای عالی تربیت بدنی و ورزش برلین که او را پدر هندبال نامیده اند، در سال ۱۹۲۰ مقررات این ورزش را تدوین کرد و آن را در کلاسهای خود به اجرا درآورد. پس از او شاگردانش موجبات گسترش این ورزش را در سراسر آلمان فراهم آوردند.
در کشورهای شمال اروپا به دلیل سردی هوا، برای اجرای این ورزش در سالن، شکل تازه ای به آن داده شد که این امر باعث پیدایش هندبال هفت نفره امروزی شد. این ورزش بین سال های ۱۹۰۴ تا ۱۹۲۰ تحت تأثیر بعضی قوانین فوتبال بود و در این دوران توسعه فراوانی در اروپا یافت. تا سال ۱۹۲۸ از نظر تشکیلات بین المللی، هندبال جزو فدراسیون بین المللی دوومیدانی محسوب می شد اما به دلیل اهمیت هندبال، این فدراسیون در هشتمین کنگره خود که در سال ۱۹۲۶ برگزار شد، کمیسیونی برای مستقل کردن آن به وجود آورد. سرانجام در ماه اوت ۱۹۲۸ فدراسیون بین المللی هندبال با عضویت یازده کشور در آمستردام تشکیل شد. در همان سال اولین بازی نمایشی هندبال در آمستردام انجام شد و در سال ۱۹۳۱ کمیته بین المللی المپیک اجازه داد که هندبال به جمع بازیهای المپیک بپیوندد. در خلال سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۴ فدراسیون بین المللی هندبال گسترش بسیاری یافت و توانست بیش از ۲۵ کشور را به عضویت بپذیرد. سرانجام اولین بازیهای بزرگ و رسمی هندبال در المپیک ۱۹۳۶ برلین در رشته هندبال یازده نفره مردان انجام یافت که کشورهای آلمان، اتریش و سوئیس به ترتیب مقام های اول تا سوم را به دست آوردند. در سال ۱۹۳۸ به مناسبت دهمین سال تأسیس فدراسیون بین المللی هندبال، اولین دوره مسابقات قهرمانی جهان در رشته های هندبال یازده نفره و هفت نفره با شرکت کشورهای آلمان، دانمارک، هلند، مجارستان، لوکزامبورگ، لهستان، سوئد، سوئیس و چکسلواکی در کشور آلمان انجام شد که در هر دو رشته آلمان به مقام قهرمانی رسید. با وقوع جنگ جهانی دوم فدراسیون قدیمی هندبال منحل شد تا اینکه در ماه ژوئیه ۱۹۴۶ با پیگیری کشورهای فرانسه و سوئد و با شرکت کشورهای دانمارک، فنلاند، هلند، نروژ، لهستان و سوئیس کنگره ای در کپنهاک تشکیل گردید که به ایجاد فدراسیون بین المللی هندبال انجامید. در سال ۱۹۵۰ محل این فدراسیون به سوئیس منتقل شد.
در سال ۱۹۵۲ دومین دوره مسابقات جهانی هندبال یازده نفره در سوئیس برگزار شد که کشورهای آلمان، سوئد، سوئیس، اتریش، دانمارک، هلند، فرانسه و اسپانیا به ترتیب مقام های اول تا هشتم را کسب کردند. در سال ۱۹۵۴ مسابقات جهانی هندبال هفت نفره در سوئد برگزار شد و کشور میزبان به مقام قهرمانی رسید و آلمان شرقی و چکسلواکی در رده های دوم و سوم قرار گرفتند. در سال ۱۹۵۶ مسابقات جهانی هندبال یازده نفره بانوان در آلمان برگزار شد که کشورهای رومانی، آلمان و مجارستان به مقام های اول تا سوم دست یافتند. سال بعد، این مسابقات در رشته هندبال هفت نفره در یوگسلاوی برگزار شد و کشورهای سوئد، چکسلواکی و آلمان شرقی مقام های اول تا سوم را کسب نمودند. مسابقات هندبال سالنی (هفت نفره) از سال ۱۹۷۲ بار دیگر در جمع رقابت های بازیهای المپیک قرار گرفت.
● تاریخچه وزنه برداری
بشر برای حفاظت خود در غارها، ناگزیر به جابجایی سنگهای بزرگ برای قرار دادن در مقابل ورودی آنها بوده است. مصریها برای ساختن مجسمههای عظیم فراعنه و اهرام ثلاثه، مردان قوی آن روز جهان را در کنار نیل گرد آوردند و آنها را به ساختن مجسمههای سنگی وا داشتند. کاوشهای باستانشناسی نشان میدهد وزنهبرداری و وزنه پرانی به همراه دو و میدانی و ژیمناستیک در یونان باستان تمرین میشده است. همچنین وزنهبرداری و وزنهپرانی جزئی از بازیهای تیلیتیان ایرلندیها در ۴۰۰۰ سال قبل بوده است. "میلو" از اهالی "کورتونا" سالهای سال قهرمان المپیک باستان بود و مدت ۲۸ سال مقام خود را حفظ کرد. او اولین وزنهبردار علمی در دنیاست که پیشرفت و ترقی و قدرت خود را بطور مرتب و کمکم بدست آورد. بدین ترتیب که گوسالهای را هر روز از زمین بلند میکرد و روی دو دست قرار میداد و تا هنگامی که گاو تنومندی شد آن را بر سر دست میبرد. تاریخ این کار را ۶۸۴ سال قبل از میلاد نوشتهاند و در حقیقت وزنهبرداری جدید از اساس کار میلو پیروی میکند.
اولین آثار بوجود آمدن این ورزش زمانیست که در یونان باستان ورزشکاران به وزنهپرانی (پرتاب دیسک و وزنه) عادت داشتهاند و لغت یونانی "هالترس" (پرتاب صفحه یا دیسک هالتر) ریشه وزنهبرداری امروزی است. وزنهبرداری جدید در اروپا توسط اروپاییان پایهگذاری شد و به نظر میرسد که در وهله نخست جوانان روستایی بدین کار دست زدند تا قدرت و برتری خود را نسبت به همسالان خود نشان دهند و با قدرت خود توجه دوشیزگان را جلب نمایند. کار نمایش جوانان در بلند کردن وزنه کمکم آنقدر بالا گرفت که مسابقههایی ترتیب داده میشد و در آن زنان و مردان بیشماری برای تماشا گرد هم میآمدند و این مسابقات، محک قدرت و نیرومندی جوانان بود.
"وینهیرون" میتوانست یک وزنه ۳۰۵ کیلوئی را روی دوشش بلند کند. یک روز همین وزنه مغزش را متلاشی کرد. "گوتا" فرد دیگری با ۷۷/۱ متر قد و ۸۸ کیلوگرم وزن بود که قادر به بلند کردن یک اسب بر سر دست خود بود. "لویی یکافه" ملقب به آپولون در سال ۱۸۶۲ در شهر مارس بارگ متولد شد و در جوانی دارای قد ۹۰/۱ متر و دور سینهاش در حال تنفس ۱۳۷ سانتیمتر بوده است. او برای کارهای قهرمانی از چرخهای واگن و یک میله آهنی استفاده میکرد. "لوییسیر" کانادایی که سرآمد تمام هرکولهای عصر خود بود به سال ۱۸۶۳ متولد شد. قدش ۱۷۶ سانتیمتر و وزنش ۱۳۵ کیلوگرم بود، دور سینهاش ۴۷/۱ متر و دور بازویش ۵۵ سانتیمتر بود. او قادر بود وزنه ۲۴۹ کیلوگرمی را با یک انگشت دست از زمین بلند کند و درشکه چهار اسبه را از حرکت باز دارد.
هنگامیکه به سبب علاقه جوانان اروپای مرکزی وسایل این رشته ورزشی تکامل پیدا کرد، مقررات ناقصی هم برای آن وضع شد و جوانان سایر نقاط اروپا از جمله کشورهای اسکاندیناوی نیز به تمرین وزنهبرداری پرداختند و به تدریج این ورزش حتی در مصر و ژاپن هم متداول شد. این ورزش تا زمانی که در بازیهای المپیک جایی نداشت شهرت و معروفیتی کسب نکرده بود و در آمریکا و سایر نقاط جهان جوانان توجه چندانی به آن نمیکردند.
در سال ۱۸۹۶ که اولین دوره بازیهای المپیک نوین در شهر آتن برگزار شد، وزنهبرداری و زورآزمایی با وزنه در شمار برنامههای دو و میدانی قرار گرفت. در این دوره فقط دو حرکت در وزنهبرداری (یکی با دمبل بزرگ و دیگری با هالتر) انجام شد. داوری این مسابقات بر عهده یک شاهزاده یوانانی بود که ۰۲/۲ متر قد داشت و خود از پهلوانان مشهور به شمار میرفت.
فکر تشکیل فدراسیون بینالمللی وزنهبرداری در سال ۱۹۱۳ که ژول روسه جای دبوفه یا دبوف رئیس فدراسیون وزنهبرداری فرانسه را گرفت بوجود آمد. روسه در سال ۱۹۱۴ فدراسیون وزنهبرداری فرانسه را پایهگذاری کرد. در همین سال کمیته بینالمللی المپیک کنگره خود را در دانشگاه سوربن فرانسه تشکیل داد تا مقررات و برنامههای مربوط به المپیک ۱۹۱۶ برلین را بررسی نماید. در ساعات آخر اولین روز تشکیل کنگره مزبور، ژول روسه دریافت که مسابقات وزنهبرداری را از برنامه بازیهای برلین حذف نمودهاند. روسه با ناراحتی فراوان فرانتز راشل دبیر کمیته ملی المپیک فرانسه را ملاقات و توانست با منطق و صراحتی که خاص خودش بود وی را وادار نماید انجام مسابقات وزنهبرداری را در بازیهای المپیک پیشنهاد کند. صبح روز بعد روسه با کمک فرانتز در کار خود توفیق حاصل نمود. با پیش آمدن جنگ جهانی اول بازیهای سال ۱۹۱۶ انجام نیافت ولی در بازیهای المپیک ۱۹۲۰ آنتورپ چهارده کشور در رشته وزنهبرداری شرکت نمودند. در کنگره بینالمللی المپیک که در سال ۱۹۲۱ در شهر لوزان تشکیل شد با گنجانیدن این روز در برنامه بازیهای سال ۱۹۲۴ مخالفت شد و آقای روسه مجبور شد فعالیتهای زیادی را برای باقی ماندن وزنهبرداری در بازیهای المپیک انجام دهد. در سال ۱۹۲۵ که کنگره بینالمللی المپیک در براگ تشکیل گردید موافقت شد که وزنهبرداری به طور دایم در برنامه بازیهای المپیک گنجانیده شود.
در بازیهای المپیک لسآنجلس (۱۹۳۲)، مسابقات وزنهبرداری در پنج حرکت انجام میشد که وزنه برداشتن با یک دست هم جزو آن بود. اما در بازیهای المپیک برلین (۱۹۳۶) وزنهبرداری محدود به سه حرکت دو دستی (پرس، یک ضرب و دو ضرب) شد.
پرس- کشیدن هالتر به روی سینه و بالا بردن آن با فشار.
یک ضرب- بردن هالتر با یک حرکت از روی زمین به بالای سر.
دو ضرب- بالا بردن هالتر با دو حرکت، یکی کشیدن آن به روی سینه و سپس با حرکت بعدی به بالای سر.
در سال ۱۹۲۰ همزمان با بازیهای المپیک، فدراسیون جهانی وزنهبرداری تشکیل گردید و ژول روسه رئیس فدراسیون وزنهبرداری فرانسه به پاس خدماتش به این ورزش به ریاست فدراسیون جهانی برگزیده شد. وی تا سال ۱۹۵۲ در این سمت باقی ماند و پس از وی دیتریش ورتمن از آمریکا به این سمت برگزیده شد.
● تاریخچه جودو
در نزدیکی کوبه ژاپن در شهر ساحلی میکاز، جیگوروکانو در تاریخ ۲۸ اکتبر ۱۸۶۰ متولد شد. کانو پسر بچهای بود ضعیفالجثه و لاغر اندام که دائماً مریض بود و بیماریها یکی پس از دیگری به سراغ او میآمدند. کانو برخلاف نظر پزشکش تصمیم گرفت برای بهبود سلامتی خود به ورزش روی آورد و از همان جا کانو یاد گرفت که چگونه مقابل هم سن و سالهای زورگو و گردن کلفت خود دفاع کند.
خانواده کانو در سال ۱۸۷۱ به توکیو نقل مکان کردند. کانو در سن ۱۸ سالگی در مدرسه هنرهای رزمی جوجیتسو در رشته «تنجین شینوریو» که یکی از هنرهای رزمی بود، ثبتنام کرد. این رشته شامل ضربه زدن و گلاویز شدن میشد و به داشتن هارمونی، بیشتر تأکید داشت تا مبارزه کردن.
کانو پس از تحصیل در مدرسه «تنجین شینوریو» به مدرسه «کیتوریو» رفت و در آنجا تحت تعلیم «تسونتوشی ایکوبو» قرار گرفت. این زیرمجموعه از «جودبیستو» بسیار نرمتر و ملایمتر از رشته «تنجین شینوریو» بود که در آن بر ضربههای آزاد و تکنیکهای سمبلیک و تکنیکهای پرتاب کردن تاکید میشد. در این زمان کانو به مطالعه جامع در مورد سبکهای دیگر جوجیتسو، مثل «سکیگوشیریو» و «سیگوریو» پرداخت. کانو اعتقاد داشت در بیشتر ورزشها، به تعلیمات ذهنی و روحی کمتر توجه شده است و این نکته را یک کمبود آموزشی احساس کرد.
کانو در سال ۱۸۸۰ بازنگری تکنیکهای جوجیتسو را آغاز کرد و دریافت که با ترکیب کردن بهترین تکنیکهای مدارس رزمی مختلف و جمعآوری آنها در یک سیستم، میتواند یک برنامه تمرینی فیزیکی که شامل مهارتهای ذهنی و روحی نیز شود، پدید آورد. او اعتقاد داشت با حذف فنون خطرناک، سبک حاصل باید حالت مسابقهای و رقابتی داشته باشد.
به این ترتیب کانو در سال ۱۸۸۲ با گردآوری مجموعه بهترین حرکات پرت کردن و زمین زدنِ سبک قدیم جوجیتسو و اضافه کردن حرکاتی که خود مبدع آنها بود و حذف تعدادی از تکنیکهای خطرناک، ورزش جدید خود، «جودو» را معرفی کرد.
او ورزش خود را «کودوکان جودو» نام نهاد. واژه کودوکان متشکل از کان=محل و سالن، دو=مسیر، کو=یادگیری است که در کل یعنی «محل یادگیری مسیر». همچنین جودو از کلمات زیر تشکیل شده است: دو=مسیر و جو= آرام و ملایم، یعنی مسیر آرام و ملایم. کانو مدرسه جودو خود را که کودوکان نام نهاده بود در معبد بودایی «ایشوجی» در توکیو تشکیل داد. برای رقابت بین مدرسه جوجیتسو و جودو، در سال ۱۸۸۶ مسابقهای تدارک دیده شد که در آن دانشآموزان جودو به راحتی قهرمان مسابقه شدند که همین مسئله باعث برتری جودو نسبت به جوجیتسو گردید.
تقسیمات و گروه بندیهای مربوط به کودوکان جودو در سال ۱۸۸۷ کامل شد که در آن سه هدف اصلی «تمرینات فیزیکی»، «مهارتهای مبارزه» و «تمرینات روحی» دنبال میشد.
با شروع سال ۱۸۸۹، کانو ژاپن را به مقصد اروپا و آمریکا ترک کرد. او به منظور آموزش جودو و شرکت کردن در جلسه اعضای المپیکها سفر کرد.
از سال ۱۸۹۲ به بعد شعبههای آموزشی جودو در سراسر دنیا گسترش یافت. در این سال «تاکاشیما شیداچی» یک سخنرانی در خصوص جامعه ژاپن، تاریخچه و گسترش جودو ارائه داد.
دسته بندی حرکات پرتابی جودو در سال ۱۸۹۵ توسط کانو صورت گرفت و در سال ۱۹۰۰ انجمن عالی رتبگان کودوکان تاسیس شد.
آموزش جودو در آمریکا با ورود «گونجی کویزومی» در سال ۱۹۰۷ به خاک آمریکا آغاز شد. سیستم آموزشی جودو کودوکان در سال ۱۹۰۹ با تغییرات بزرگی که متحمل گردید به یک بنیاد رسمی ژاپنی تبدیل گشت. در همان سال جیگوروکانو به عنوان اولین عضو ژاپنی کمیته بینالمللی المپیک انتخاب شد.
در سال ۱۹۱۰ جودو به عنوان ورزشی که سلامتی در آن حفظ می شود شناخته شد و در سال ۱۹۱۱ به عنوان بخشی از سیستم آموزش ژاپن منظور گردید. در همین سال انجمن ورزش ژاپن، انجمن مربیان جودو کودوکان و مجمع کمربند سیاهان کودوکان تشکیل گردید.
در سال ۱۹۲۰ جودو با تغییراتی در خصوص کاهش ضربات و فنون، به تعداد ۴۰ حرکت پرتابی منجر گردید که فنون حذف شده عبارت از ۸ حرکت مربوط به دستهبندی قبلی جودو کودوکان بود.
در سال ۱۹۲۱ سازمان تحقیقات پزشکی جودو تشکیل شد.
شعار کودوکان عبارت است از «حداکثر کارایی - آرامش و بهره دو جانبه» که در خصوص تمرینات تکمیلی روحی، اخلاقی و جنبههای غیرمادی در کنار فعالیت فیزیکی جودو تاکید دارد.
بالاترین هدف جودو عبارت از «تکامل فرد به منظور ارزشمند و مفید واقع شدن در جامعه» است. این جنبه غیرمادی جودو رفته رفته پیشرفتهای چشمگیری را کسب کرد و حدود سال ۱۹۲۲ کامل شد. در همین سال سازمان فرهنگی جودو کودوکان تاسیس شد.
در زمان جنگ جهانی دوم جودو شاهد تحولات و توسعه متفاوتی بود چرا که در آن زمان به جای اینکه صرفاً با هدف ورزشی آموزش داده شود، تبدیل به یکی از فنون جنگی گردید که برای کماندوها و نیروهای ویژه آموزش داده میشد. جودو برای اولین بار در المپیک ۱۹۶۴ توکیو به این بازیها پیوست. از ۱۶ مدال تدارک دیده شده، ژاپن موفق به کسب سه مدال طلا و یک نقره شد.
در المپیک ۱۹۶۸ مکزیکو، جودو از مسابقات المپیک حذف شد اما در بازیهای ۱۹۷۲ مونیخ دوباره به المپیک بازگشت. جودو در حین پدیدار شدن و پیشرفت و توسعه خود، شاهد دو تغییر عمده بود که یکی در خصوص وزنها بود. ابتدا تفاوت وزن جودوکاران با هم، مورد توجه قرار نمیگرفت و به طور مثال مبارزه دو نفر که از لحاظ تکنیک با هم برابری میکردند در نهایت منجر به پیروزی شخص سنگین وزن میشد. این مسئله مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت که در نتیجه گروههای وزنی به وجود آمدند که ابتدا سه گروه وزنی بود و بعدها به پنج گروه افزایش یافت.
کانو در رشته جودو موفق به اخذ مدرک دکترا شد و درجه معادل دان دوازدهم که فقط به بالاترین مقامهای این رشته اعطا میشود به وی اعطا شد.
او بعد از تلاشهای بی وقفه خود در جهت توسعه و گسترش جودو در دنیا سرانجام در ماه مه ۱۹۳۸ به علت بیماری ذاتالریه درگذشت.
● تاریخچه بسکتبال
ورزش بسکتبال در اوایل پاییز ۱۸۹۱ میلادی توسط شخصی به نام جیمزنای اسمیت در ایالات متحده، پایه ریزی و ابداع شد. اما، از قرنها پیش در میان ساکنان مختلف قاره آمریکا، به ویژه آمریکای مرکزی و جنوبی، انواعی از بازی و مسابقه رایج بود که کم و بیش به بسکتبال شباهت داشته است. در کشور آرژانتین، نوعی بازی در میان گله دارها متداول است که آن را پاتو (Pato) می نامند. در این بازی، دو تیم، سوار بر اسب در میدانی وسیع به تاخت و تاز می پردازند و هر تیم کوشش می کند توپی را که شش حلقه (مانند دستگیره) بر بدنه آن وجود دارد، با پرتاب کردن و پاس دادن به یاران خودی، به آن سوی میدان برساند و از حلقه و توری سبدی که در انتهای میدان بر روی ستونی چوبی نصب شده، عبور دهد. این بازی تا حدی شبیه به بسکتبال است. اما، شباهت بازی پوک تاپوک با ورزش بسکتبال از پاتو هم بیشتر است.
پوک تاپوک، در میان اقوام متمدن قاره آمریکای جنوبی و مرکزی به ویژه اقوام مایا و تولتک (ناحیه مکزیک کنونی) رواج بسیار داشت. آن مردمان، این بازی را که با توپ و حلقه ای ثابت در میدانی وسیع انجام می دادند، با علاقه و هیجان زیادی برگزار می کردند.
یک زمین مخصوص بازی پوک تاپوک، توسط باستان شناسان در مکزیک کشف شده که گفته می شود متعلق به حدود ۱۵۰۰ سال قبل است. در این گونه خاکبرداری های باستان شناسی، توپ ها و حلقه های بازی پوک تاپوک، فراوان به دست آمده است. البته اقوام باستانی مایا، آزتک و تولتک، بازیهای گروهی با توپ را تنها برای سرگرم شدن و تفریح انجام نمی دادند، بلکه در نزد آنها، این بازیها نوعی عبادت و جشن شکرگزاری نیز محسوب می شد. چنانکه جوانان این اقوام می توانستند در میدان مسابقه با چابکی، مهارت و اعتماد به نفس عمل کنند. این کار، نشانه هایی از برکت و توجه خداوند شمرده می شد و اگر جوانها ضعیف عمل می کردند و مسابقه از هیجان لازم برخوردار نمی بود، گفته می شد که سالی سخت در پیش است. در سال ۱۵۱۸ میلادی، هنگامیکه هرنان کورتز، کشورگشای اسپانیایی، پیشروی خود را در خاک امپراطوری آزتک آغاز کرد و به پایتخت این قوم رسید، امپراطور برای خوشامد او و همراهانش، یک مسابقه بزرگ پوک تاپوک ترتیب داد.
پیش از کشف قاره آمریکا و در قرنهای ۱۲ تا ۱۵ میلادی، نوعی ورزش و بازی در میان اقوام انیکا و تولا متداول بود که شباهت بسیاری به بسکتبال امروزی داشت. به این بازی تلاچیتلی می گفتند. این اقوام در آمریکای جنوبی (منطقه ای که امروز کشور پرو است) زندگی می کردند. در بازی تلاچیتلی، بازیکنان دو تیم، می بایست توپ سنگینی را نه با دست یا حتی با پا، بلکه با ضربات آرنج و ران و باسن به سوی حلقه ای که به صورت عمودی در انتهای میدان مسابقه نصب می شد، پیش ببرند و آن را از حلقه عبور دهند. این کار البته بسیار مشکل بود و اغلب هم با خشونت زیاد بازیکنان نسبت به یکدیگر صورت می گرفت.
بزرگترین زمین بازی که در آن تلاچیتلی برگزار می شد، چی چن ایتزا نام داشت و مستطیلی بود به طول ۹۰ متر و عرض ۳۰ متر. پیرامون این میدان بزرگ، دیوارهای بلند معبدها و بناهای یادبود قرار داشت و بر فراز آن دیوارها، انبوه مردم به تماشای مسابقه می ایستادند و به تشویق بازیکنان می پرداختند. توپی که در بازی تلاچیتلی به کار می رفت، به اندازه توپ فوتبال امروزی بود و در وسط تخته سنگ یکپارچه و مدوری، سوراخی به وجود می آوردند تا توپ از آن عبور کند.
بازیهای پوک تاپوک و تلاچیتلی هم با نابود شدن تمدنهای درخشان آزتک، مایا، انیکا، تولا و تولتک توسط مهاجمان و کشورگشایان اسپانیایی از میان رفت و به تاریخ پیوست.
● تولد بسکتبال
جیمزنای اسمیت یک پزشک کانادایی بود که به ایالات متحده، مهاجرت کرد و تابعیت آن کشور را گرفت. در سال ۱۸۹۱، زمانی که دکتر نای اسمیت در دانشگاه ورزش اسپرینگ فیلد ایالت ماساچوست درس می داد، رئیس دانشگاه از او خواست ورزشی ابداع نماید که دانشجویان بتوانند در فصل زمستان در سالن به آن بپردازند تا آمادگی جسمانی خود را برای پرداختن به مسابقات میدانی فوتبال، هاکی و بیسبال در فصل بهار و تابستان حفظ کنند. دکتر نای اسمیت، پس از بررسی رشته های موجود ورزشی دریافت که ورزش جدید باید دارای مشخصات خاصی باشد: ۱- توپ در آن نقش داشته باشد، ۲- به صورت گروهی به اجرا درآید، ۳- اصل رقابت در آن رعایت شود، ۴- بر مهارت استوار باشد و بر خشونت و برخوردهای سخت بدنی، مبتنی نباشد. حاصل این افکار و اندیشه ها، ورزشی شد به نام بسکتبال که امروزه پس از سپری شدن، نزدیک به یک قرن از اختراع آن، از پرطرفدارترین و هیجان انگیزترین رشته های ورزشی بین المللی است.
دکتر نای اسمیت در شروع کار، دو سبد که مخصوص حمل میوه بود، بر دیوار دو طرف سالن ورزش دانشگاه و در ارتفاعی بلندتر از قد یک انسان بلند قد، نصب کرد و به دو گروه از ورزشکاران جوان دانشگاه آموزش داد که توپی را دست به دست بدهند و سعی کنند آن را به درون سبد بیندازند، در این حال، تیم مقابل باید بکوشد که مانع از انجام این کار شود و توپ را هم از چنگ حریف برباید و تصاحب کند.
نخستین مسابقه ای که به این ترتیب و به صورتی تجربی ترتیب یافت، میان دو تیم ۹ نفره در کالج اسپرینگ فیلد بود و اولین گل تاریخ بسکتبال را هم یکی از بازیکنان به نام ویلیام چیس به سبد انداخت. بعدها شخصی به نام فرانک ماهان با توجه به اینکه در زبان انگلیسی سبد را بسکت (Basket) و توپ را بال (Ball) می گویند، این ورزش را بسکتبال نامید.
دکتر نای اسمیت، برای آنکه بازی بسکتبال خشن نشود، مقررات دقیقی برای آن به وجود آورد. بعضی از مقررات اولیه بسکتبال چنین بود:
- بازیکنان حق نداشتند توپ را از دست هم بربایند.
- بازیکنی که توپ را در اختیار داشت، نباید با آن راه برود یا بدود.
- هل دادن و هر نوع خشونت ممنوع بود.
- فقط بازیکنانی که توپ را در اختیار نداشته، می توانستند به هر طرف بدوند و جا بگیرند.
- بازیکن توپ به دست باید توپ را به طرف یاران خود پرتاب کند و به آنها برساند.
در آغاز، ته سبدها هم بسته بود و هر بار که توپ به درون سبد می افتاد، باید کسی به کمک نردبان توپ را از سبد بیرون می آورد. در سال ۱۸۹۲ شخصی به نام لئوآلن، سبد بسکتبال را که تا آن روز از ترکه چوب یا الیاف بود و به همین دلیل به زودی پاره و فرسوده می شد، از سیم بافت تا استحکام بیشتری داشته باشد. دیری نگذشت که این ورزش جدید طرفداران زیادی در میان دانشجویان دانشگاه اسپرینگ فیلد و دیگر دانشگاهها یافت. دکتر نای اسمیت هم مقررات و قوانین بسکتبال را کامل تر کرد و نسخه هایی از آن را به هر دانشگاه یا باشگاهی که علاقمند بود، ارسال داشت. این مقررات در سال ۱۸۹۲ میلادی به صورت کتابچه ای برای استفاده عموم منتشر شد.
کشور کانادا، نخستین کشور خارجی بود که ورزش بسکتبال به آن راه یافت. سایر کشورها هم به تدریج و در سالهای بعد پذیرای این ورزش جدید شدند: فرانسه ۱۹۹۳، چین و هندوستان ۱۸۹۴، انگلستان ۱۸۹۴، ژاپن ۱۹۰۰ و ... .
نخستین مسابقه رسمی بسکتبال در سال ۱۸۹۶ بین دو تیم از دو دانشگاه شیکاگو و آیوا برگزار شد. نتیجه این بازی تاریخی ۱۵ بر ۱۲ به سود تیم دانشگاه شیکاگو بود.
در سال ۱۹۲۷، کمیته جهانی YMCA (انجمن مردان جوان مسیحی) با همکاری کالج اسپرینگ فیلد، یک مدرسه بین المللی برای تربیت جسمانی در ژنو تأسیس کرد. سپس همایشی از نمایندگان انجمنهای بسکتبال در ۱۸ ژوئن ۱۹۳۲ در ژنو برگزار شد و فدراسیون بین المللی بسکتبال آماتور (FIBA) با هشت کشور، بنیانگذاری شد. اولین رئیس FIBA، لئون بوفارد اهل سوئیس و اولین دبیرکل، رناتو ویلیام جونز اهل بریتانیا بود. در کنگره بنیانگذاری FIBA، اولین قوانین بین المللی، به طور کامل تهیه شد. ورزش بسکتبال، نخستین بار در سال ۱۹۳۶ در بازیهای المپیک برلین حضوری بین المللی یافت. اولین دوره رقابتهای قهرمانی مردان جهان، در سال ۱۹۵۰ در بونیس آیرس (آرژانتین) برگزار گردید که با قهرمانی آرژانتین به پایان رسید.
● تاریخچه دوچرخه سواری
دوچرخه وسیله نقلیهای است سبک و دارای دو چرخ که به کمک پا زدن حرکت میکند. تاریخچه دوچرخهسواری به عنوان یک ورزش با تاریخچه خود دوچرخه، ارتباط کامل دارد.
اولین فرد در تاریخ که سوار بر دوچرخه شد، یک فرانسوی به نام سیوراک (sivrac) بود. سیوراک، در سال ۱۶۹۰ میلادی دوچرخهای چوبی ساخت که شاخههایی عمودی بر روی چرخهای آن قرار داشت و هر دو چرخ به وسیله یک چوب افق به هم متصل میشد. این دستگاه، پنجه رکاب نداشت و حرکت آن به کمک فشار دادن پاها بر روی زمین صورت میگرفت. اهالی پاریس، دوچرخه سیوراک را اسب چوبی عنوان داده بودند. اسب چوبی گرچه تعجب مردم پاریس را برانگیخته بود، چندان مورد استقبال قرار نگرفت و فقط فروشندگان دورهگرد بودند که برای حمل بار از آن استفاده میکردند.
در سال ۱۸۱۷، در شهر کارلسروهه آلمان شخصی به نام بارون فون دریاس دوچرخه پایی کاملتری ساخت و یک زین کوچک هم بر روی آن قرار داد. دوچرخههای فون دریاس به زودی در چند پایتخت اروپایی به مردم معرفی شد و شخصی به نام دنیس جانسون یکی از آنها را با خود به انگلستان برد تا از روی آن بسازد و بفروشد.
دنیس جانسون کلاسهایی برای آموزش فن دوچرخهسواری ترتیب داد و با این کار مشتاقان بسیاری برای کالای خود به وجود آورد. به این ترتیب، کار و بار دنیس جانسون به قدری گرفت که دوچرخهسواری تبدیل به یکی از تفریحات محبوب و متداول روز شد.
در سال ۱۸۱۸، شخصی به نام بارون ساوربرن در فرانسه دوچرخهای ساخت که دارای چرخ بسیار بزرگی در جلو و چرخ کوچکی در عقب بود. به چرخ جلو این دوچرخه عجیب، طنابی دایرهوار (به صورت حلقه) بسته میشد که راننده باید آن را با دست میکشید تا چرخ جلو به حرکت درآید و دستگاه را به جلو ببرد. چنین کاری فقط از عهده بندبازها و دوچرخه سوارهای بسیار ماهر بر میآمد. از روی این دستگاه عده زیادی افتادند و مجروح و مصدوم شدند.
در سال ۱۸۳۴، آهنگری اسکاتلندی به نام مک میلان برای دوچرخه پنجه رکاب اختراع کرد تا دیگر احتیاجی به فشار پا بر روی زمین نباشد. مک میلان دوچرخه خود را به تدریج و طی پنج سال چنان کامل کرد که می توانست تا ۲۲ کیلومتر در ساعت سرعت بگیرد. خود مک میلان نمایشهایی هم برپا میکرد تا به مردم ثابت کند که وسیله نقلیه او چه اندازه مطمئن و بیخطر است. دوچرخه مک میلان اکنون در موزه لندن نگهداری میشود.
در سال ۱۸۶۰ در فرانسه، کارخانهداری به نام میشو به دوچرخه علاقمند شد و تصمیم گرفت تغییراتی در آن به وجود بیاورد. برای این کار،میشو مهندس جوان و مبتکری به نام پییر لالمنت را به استخدام کارخانه خود درآورد. لالمنت، قسمتهایی از دوچرخه را که قبلاً از جنس چوب بود، با لولههای آهنی ساخت و سپس سطح خارجی چرخهای چوبی را با نوارهای لاستیکی پوشانید. در سال ۱۹۶۲ لالمنت دوچرخهای ساخت که دارای رکاب بر روی چرخ جلو بود. وقتی لالمنت به آمریکا مهاجرت کرد، دوچرخه ابداعی خود را هم در آنجا ساخت و به بازار فرستاد. دوچرخههای لالمنت در ایالات متحده به بون شیکر معروف شدند.
در سال ۱۸۷۱ در انگلستان دوچرخهای به بازار آمد که کم و بیش شبیه بونشیکر بود. این دوچرخه را شخصی به نام جیمز استانلی چنان ساخته بود که چرخی بزرگ در جلو و چرخی کوچک در عقب داشت و با یک پدال که در مرکز چرخ جلو کار گذاشته شده بود، حرکت میکرد.
در سال ۱۸۷۳ مهندسی به نام هاردی لاوسون برای نخستین بار زنجیر چرخ را به دوچرخه افزود. این زنجیر به چرخ عقب وصل میشد و با گردش آن توسط فشار پا، دوچرخه به حرکت در میآمد. با این همه، چون تایر دوچرخه سنگین بود و از لاستیک توپر ساخته میشد،سرعت دوچرخه چندان زیاد نبود. اما، در سال ۱۸۷۹ در مرکز چرخها بلبرینگ قرار گرفت و این ابداع که توسط شخصی به نام توماس صورت پذیرفته بود، بر سرعت دوچرخه بسیار افزود. در سال ۱۸۸۱ یک شرکت سازنده چرخ خیاطی دوچرخههایی تولید کرد که هر دو چرخ جلو و عقب آن به یک اندازه بود. در سال ۱۸۸۹ میلادی دانلپ از تایرهای هوادار برای دوچرخه استفاده کرد. نخستین تایری که دانلپ ساخت، اکنون در موزه «ادینبورد» در انگلستان نگهداری میشود. این تایر پیش از آنکه باز نشسته شود، حدود پنج هزار کیلومتر کار کرده بود. در اواخر سال ۱۸۸۸، گروهبان بلفست برای کمپانی دانلپ لاستیک تویی و رویی دوچرخه را ساخت و از آن تاریخ تاکنون دوچرخه را به صورتی که امروز معمول است میسازند. در سال ۱۸۹۶ با شروع نخستین دوره بازیهای المپیک نوین، مسابقات دوچرخهسواری به عنوان یک رشته ورزشی مستقل و پرطرفدار در برنامه بازیها گنجانده شد.
نخستین مسابقه دوچرخهسواری در سال ۱۸۶۸ در محلی به نام هندون در انگلستان انجام شد. در همین سال یک کارخانه سازنده دوچرخه در فرانسه، مسابقهای نمایشی به مسافت ۱۲۰۰ کیلومتر (دور فرانسه) ترتیب داد تا برای محصولات خود تبلیغ کند.
در سال ۱۸۶۹ نخستین مسابقه بینالمللی دوچرخهسواری در جاده بین دو شهر پاریس و روان برگزار شد. نقطه شروع این مسابقه طاق نصرت در پاریس بود و از میان ۳۲۳ شرکت کننده در این مسابقه تاریخی، یک انگلیسی به نام جیمز مور به مقام نخست رسید.
در سال ۱۸۷۶، شخصی به نام اف.ال.دادز در دانشگاه کمبریج لندن توانست ۲۵ کیلومتر را در زمانی کمتر از یک ساعت رکاب بزند و نخستین رکورددار سرعت در تاریخ دوچرخهسواری باشد.
در این سالها، دوچرخهسواری به صورت یک تفریح همگانی در ایالات متحده درآمده بود و این ورزش و سرگرمی جدید به قدری مورد استقبال مردم قرار گرفته بود که روزهای تعطیل و یکشنبهها به جای حضور در مراسم دعا و نیایش کلیسا، پیر و جوان سوار بر دوچرخه رهسپار خارج از شهر میشدند. نوشتهاند که کشیش یک کلیسا برای مقابله با این وضع، سوار بر کالسکه به میان جمع دوچرخهسواران میرفت و خطاب به آنها با اعتراض میگفت: ای غفلتزدگان! روی زین دوچرخه نشستن و رکاب زدن، شیوهای درست برای رسیدن به خدا نیست!
در سال ۱۸۸۳، یک آمریکایی به نام کورتیس، نخستین رکورد دوچرخهسواری استقامت را برپا داشت. او به مدت یک شبانهروز کامل رکاب زد و در این مدت مسافتی معادل ۳۲۰ کیلومتر را پیمود. در همان سال، یک آمریکایی دیگر به نام توماس استیون تصمیم گرفت با دوچرخه خود دنیا را دور بزند. این دوچرخهسوار پس از دو سال به وطن خود بازگشت و ادعا کرد که هرجا بر روی کره زمین جادهای بوده، آن را پیموده است.
در سال ۱۸۷۸، اولین اتحادیه ملی دوچرخهسواران در انگلستان تأسیس شد و این اتحادیه، مقررات خاصی برای مسابقات دوچرخهسواری در جاده و پیست برقرار کرد.
در سال ۱۸۹۱، دوچرخه سواری به نام پاگربیل موفق شد ۱۴۲ ساعت (حدود ۶ شبانهروز) پیوسته رکاب بزند. این رکوردگیری در مکانی که امروزه مجموعه بسیار بزرگ مدیسون اسکوئرگاردن نیویورک برپا شده است، صورت گرفت.
در سال ۱۸۹۵، لوتر.اچ.پورتر کتابی منتشر کرد با عنوان «دوچرخهسواری برای تندرستی و تفریح». پورتر در کتاب خود خاصیت دوچرخهسواری را در کم کردن وزن، افزایش قدرت بدن و بهبود تنفس شرح داده بود.
پایه های فدراسیون بین المللی دوچرخه سواری، در سال ۱۹۰۰ با تأسیس اتحادیه بین المللی دوچرخه سواری، ریخته شد. مرکز این اتحادیه در شهر پاریس بود. در حال حاضر فدراسیون بینالمللی دوچرخهسواری که آن را به اختصار فیاک مینامند و از طرف کمیته بینالمللی المپیک نیز به رسمیت شناخته شده است، به کار توسعه، هدایت و ایجاد مقررات جدید میپردازد.
فیاک عضو اصلی اتحادیه بینالمللی دوچرخهسواری نیز هست. مقر فیاک در شهر رم قرار دارد.
مشهورترین مسابقات دوچرخهسواری جاده در دنیا، تور دوفرانس است که مسافتی بالغ بر ۳۵۰۰ کیلومتر را در بر میگیرد. تور دوفرانس در سال ۱۹۰۳ به ابتکار هانری دگرانژ سردبیر مجله آتو در فرانسه پا گرفت و از آن تاریخ به بعد همه ساله به طور منظم و با شرکت بهترین دوچرخهسواران جهان برگزار میشود.
● تاریخچه شنا
ظهور و گسترش شنا، ریشه در احتیاجات عصر انقلاب صنعتی و شهرنشینی اواخر قرن نوزدهم دارد. این توسعه ابتدا از انگلستان آغاز شد و از آنجا به قاره اروپا و آمریکا و سرانجام به همه دنیا گسترش یافت.
اولین استخرهای سرپوشیده به ترتیب در شهرهای لیورپول ۱۸۳۸، وین ۱۸۴۲ و برلین ۱۸۵۵ ساخته شد و بعد از آن اولین تشکیلات شنا شکل گرفت.
در سال ۱۸۶۹ برخی از باشگاههای لندن به انجمن شنای «متروپولتین» پیوستند که در سال ۱۸۷۴ به انجمن شنای بریتانیا تبدیل شد. در سال ۱۸۸۴ اتحادیه شنای آماتور شکل گرفت و دو سال بعد با انجمن شنای بریتانیا تلفیق شده، «انجمن شنای آماتور بریتانیا- ASA» را پدید آوردند.
سرانجام با عبور کاپیتان متیو وب از کانال مانش در سال ۱۸۷۵ و پدید آمدن باشگاهها و فدراسیونها در کشورهای مختلف اروپا، آمریکا و استرالیا، شنا محبوبیت یافت وارتباطات و مسابقات بینالمللی شروع شد.
در آن زمان رشتههای شنا تا بدین حد متنوع نبودند. تا مدتها شنای قورباغه و شناهایی که از شنای قورباغه نشات گرفته بود مثل شنای زیربغل و شنای پشت حکمفرما بودند. بعدها شنای انگلیسی پهلو دست بالا به وجود آمد که هنگام استراحت، دست بالا قرار میگرفت.
تروجن با مشاهده بومیان آمریکایی، استراحت دست را به تناوب، خارج از آب قرار داد و این شنا را با یک ضربه پای قورباغه ترکیب کرد.
پیشرفت بعدی اجرای دو ضربه پا در یک دور شنا بود یعنی یک ضربه در هر حرکت دست که موجب کوتاهتر و سریع شدن حرکات دست شد. بعدها ضربه عمودی پا جایگزین ضربه پای شنای قورباغه شد و شنای کرال سینه متولد شد. ریچارد کاویل استرالیایی این حرکت را در اوایل قرن بیستم با نام ضربه کرال استرالیایی با چهار ضربه پا معرفی کرد و در سال ۱۹۵۶ هموطن او سسیل هیلی این حرکات را به اروپا برد. در همین زمان کرال در آمریکا پیشرفت کرد و بالاخره شیوه آمریکایی شش ضربه پا جهان را فتح کرد.
شنای پشت هم همین الگو را دنبال میکرد تا سال ۱۹۰۸ شیوه سُنتی شنای پشت حاکم بود ولی از المپیک ۱۹۱۲ قهرمانان تنها کرال پشت را اجرا کردند.
تا قبل از ساخت سکوی شیرجه، شناگران در آب «استارت» میزدند یعنی قبل از شروع مسابقه در آب میایستادند یا دراز میکشیدند.
در سال ۱۹۳۳ یک آمریکایی به نام «هنری میوز» نوع جدیدی از شنای قورباغه را در مسابقات به نمایش گذاشت او زمان استراحت (Recovery)، دستها را مانند کرال سینه خارج از آب قرار میداد و شنای پروانه را توسعه داد. نزدیک به دو دهه فرق زیادی بین این روش و قورباغه قایل نبودند، کاربرد هر دو شیوه در شنای قورباغه بود و حتی شناگر میتوانست هنگام مسابقه یکی را به دیگری تبدیل کند. اما این شیوه درگیریهای زیادی ایجاد کرد.
تا آنجا که مجله سویمینگ تایمز اینگونه از المپیک ۱۹۴۸ لندن گزارش داد:
«توفان جدیدی وزیدن گرفته است که میتواند به شکاف درفینا منجر شود.»
هشدار سویمینگ تایمز از آنجا بود که هفت نفر اول شنای ۲۰۰ متر قورباغه در فینالی که در ویمبلی برگزار شد از شنای پروانه استفاده کرده بودند و به این ترتیب بگومگوهای شدیدی در کنگره فینا بوجود آمد.
سرانجام از بین ۷۳ رای دهنده در فینا ۴۲ نفر رای بر جدایی شنای پروانه از شنای قورباغه دادند و اعلام کردند تدوین قوانین و مقررات مسابقات شنا باید به «سازمان اداری فینا» ارجاع شود.
سازمان اداری فینا در هشتم اگوست ۱۹۴۸ پیشنهاد کنگره را پذیرفت. اما IOC از افزایش برنامه شنای المپیک خودداری کرد. ریتر دبیر افتخاری فینا در ۱۱ آگوست ۱۹۴۸ در نامهای به همه اعضای سازمان اداری از آنان خواست تصمیم جدی اتخاذ کنند.
از میان ده عضو، نه عضو به درخواست ریتر پاسخ دادند که سه نفر شنای پروانه را شنایی کاملاً
واژه فوتبال ترکیبی از دو جزء (پا foot) و (توپ ball) می باشد. دو تیم یازده نفره در یک زمین با اندازه های معین ، درصدد رساندن توپ به دروازه مقابل اند و هیچ یک از افراد ، جز دروازه بانها حق استفاده از دست را ندارند. فوتبالی که امروزه شاهد آن هستیم تاریخی هزار ساله دارد. چین،یونان،مصر و روم باستان زادگاه های اولیه فوتبال بوده اند. تحقیقات نشان می دهد که ملل مختلف هزاران سال قبل از میلاد بازیهای شبیه فوتبال داشته اند. کشیشی به نام اشپانوت از اهالی آلمان ، پژوهشهایی در باره فوتبال به عمل آورده است. او می گوید :«طبق نوشته های هومر- نویسنده و شاعر یونانی –در قاره گمشده آتلانتیس،ورزشگاه عظیمی بوده که تماشاگران زیادی جهت تماشای توپ گرد در آن جمع می شدند.»
فوتبال در چین باستان
تحقیقات باستان شناسان نشان می دهد که بین سالهای ۲۰۰ تا ۲۲۰ قبل از میلاد،هوانگ تین،امپراتور چین مبتکر بازی «تی-سو-چو»(T-So-Cho)بوده است. تی-سو در زبان چینی همان لگد زدن و با پا زدن است و چو،به معنی توپ می باشد. وی،تی-سو-چو را به این منظور ابداع کرد که سربازانش با هم مبارزه کنند و به رقابت بپردازند. پس از چندی این بازی از محدوده سربازخانه ها به میان مردم راه یافت. چو یا همان توپی که در آن زمان مورد استفاده قرار می گرفت،هشت تکه ای و از جنس چرم بود. این چرم را به هم می دوختند و درون آن را از پر، پشم و یا پنبه پر می کردند. بازی تی-سو-چو با فوتبال امروزی وجوه اشتراک فراوانی داشته است. دروازه ها از پایه هایی از جنس چوب بامبو تشکیل می شد که بلندی آن به حدود ۵ متر می رسید. این دروازه ها، دقیقاً بسان دروازه های امروزی بازی فوتبال، با تور پوشش داده می شد و جالب تر آن که نوشتارهای بدست آمده، حاکی از آن است که استفاده از شکم، سر، پا و سینه برای حمل توپ، مجاز ولی استفاده از دست، غیرمجاز بوده است. البته در پایان بازی تی-سو-چو، برنده بی نصیب از جایزه و بازنده بی بهره از مجازات نبود. جایزه برندگان، تنها کف زدن و هورا کشیدن بود، اما گروه بازنده باید بی دفاع در جای خود می ایستادند و کتک می خوردند.
فوتبال در ژاپن
در سال ۵۸۷ میلادی، فوتبال از چین به ژاپن راه یافت و این حرکت با تحولات جدید و تکامل نسبی همراه بود. «کوماری» واژه ای است که ژاپنی ها به فوتبال اطلاق می کردند. در کتیبه های بدست آمده از آن دوران، فوتبال، عملی مذهبی و جزو آداب دینی شمرده می شده است. طبق اسناد معتبر، امپراتور وقت ژاپن، تنیشی- تنو که در سالهای ۶۱۷ تا ۶۲۱ سلطنت می کرد، علاقه فراوانی به این آئین داشت، چون خودش در زمان ولیعهدی، از بازیکنان زبده کوماری بود. به محض آنکه تنیشی- تنو به بازی فوتبال مبادرت ورزید، آئین ژاپنی سین توئیزم که برای امپراتورها شرف خدایی بود، کوماری را از ارج و قرب بالایی برخوردار کرد.
هر ساله در فصل پائیز، تشریفات و مراسمی به مناسبت بازی کوماری برگزار می شد. قبل از مراسم، توپ را برای تبرک نزد روحانی اعظم می بردند و او با خواندن دعا از درگاه خدایان برای سرزمین آفتاب، آرامش و برکت آرزو می کرد. سپس نجیب زادگان و بزرگان با لباسهای فاخر، در گوشه هایی از میدان مستقر می شدند. میدان بازی به شکل مربع بود و در هر گوشه میدان، درختی کاشته شده بود: کاج در شمال غربی، سرو در جنوب غربی، بید در جنوب شرقی و آلبالو در شمال شرقی. توپ ۲۴ سانتی متر قطر داشت و زمان بازی در هر نیمه، حدود بیست دقیقه بود. کوماری در ژاپن برخلاف تی-سو-چو در چین، یک بازی اشرافی، آرام و بدون خشونت و برخورد بود. اگر بازیکن، کوچکترین حرکت خشنی از خود نشان می داد، از بازی اخراج می شد. کافی بود بازیکنی به بازیکن دیگر تنه بزند تا فوراً از زمین اخراج شود، البته اگر حریف، طرف مقابل را می بخشید، بازیکن در زمین می ماند و اخراج نمی شد. سالها بعد در اوایل قرن دهم میلادی، فوتبال از حالت اشرافیت خارج و همگانی شد.
فوتبال در روم و یونان
رومی ها نوعی بازی به نام "Harp Stum" (هارپ استوم) داشتند که در آن، دو گروه در دو سوی زمین قرار می گرفتند و زمین هر تیمی با خط کشی معین شده بود. برای بازی، از نوعی توپ استفاده می شد که رویه ای چرمی داشت. میان دو زمین، فاصله ای وجود داشت که با دوخط دیگر تعیین شده بود و بازی در میان این فاصله انجام می شد و هر تیم باید توپ را از خط مرزی عبور داده و به زمین حریف برده و تا به انتهای آن می رساند. در مرز هر زمین، همه می توانستند توپ را روی هوا با دست مانند دروازه بان امروزی بگیرند و مانع از ورود توپ به زمین خود شوند. این بازی در روم، بازی خاص سربازان بود و هر تیم فرمانده خود را به عنوان مربی انتخاب می کرد. در این بازی هل دادن، گلاویز شدن و کشیدن حریف امری عادی به شمار می رفت. در هر تیم، یازده بازیکن حضور داشتند که در سه خط دفاع، میانی و حمله قرار می گرفتند. بعدها دو خط میانی که منطقه مرزی را مشخص می کرد، از میان رفته و تنها یک خط، نیمه زمین را معین می کرد. این بازی تا به آنجا در میان سربازان ومردم رواج یافت که شکل قانونی به خود گرفت و هر سرباز رومی می بایست در آن شرکت می کرد. هنگامی که سربازان ژولیوس سزار، در قرن سوم به بریتانیا پا نهادند، باعث گسترش بازی در آنجا نیز شدند. پس از خروج سربازهای روم در سال ۲۱۷ بعد از میلاد از ولز، بازی یی به نام «تراک» در آنجا شکل گرفت که منشاء اولیه بازی فوتبال در انگلستان بود.
در یونان هم بازی یی به نام «اسفروناشیا» که بسیارشبیه هارپ استوم بود، انجام می شد. افلاطون در مورد این بازی می گوید: «اسفروناشیا، سودمندترین تمرین نظامی است که یک سرباز را می سازد.»
سیر تکوینی فوتبال
از قرنهای اولیه پس از میلاد تا قرن هجدهم میلادی، ورزش فوتبال به شکل قانونی و غیرقانونی به اشکال مختلفی در کشورهای گوناگون انجام گرفت. بازی دسته جمعی با توپ، هرچند در دوره هایی توأم با خشونت بود و گاه به تعطیلی آن در برخی کشورها انجامید؛ ولی علاقه مردم به آن کم نگردید. در سالهای ۱۱۳۰ تا ۱۱۸۰، بازی فوتبال با نام «لاسول» در فرانسه رایج شد و در میان شاهان فرانسه، لوئی هفتم که از ۱۱۴۰ تا ۱۱۷۳ فرمانروایی نمود؛ به گسترش این ورزش همت گمارد. او جوانان بسیاری را به این ورزش تشویق نمود و تیمهای فراوانی را بوجود آورد. در طی سالیان پس از آن، این بازی خشن که گاهی با مرگ بازیکنان هم همراه بود، توسط بریتانیایی ها شامل قوانین و مقرراتی گردید. در حقیقت، منشاء فوتبال امروزی، مناطقی از بریتانیا بوده است که برای این بازی قوانینی وضع نمودند و تلاش کردند ضمن کاستن خشونت از آن، جاذبه های آن را افزایش دهند.
در سال ۱۶۸۱، در لندن بازی فوتبال با قوانین و مقررات خاصی دنبال می شد و حتی مسابقاتی هم در حضور پادشاه انگلستان برگزار گردید. تا سال ۱۸۳۲، بازی یی که به عنوان فوتبال در سراسر انگلستان رواج داشت، هیچ محدودیتی در استفاده از سر و پا و دست برای آن در نظر گرفته نشده بود و بیشتر شبیه راگبی امروزی بود. اما از این سال به بعد، فوتبال به سمت جدایی از راگبی پیش رفت و درنهایت در سال ۱۸۴۱، مقرر گردید که فوتبال بازی یی با پا و راگبی با دست و پا باشد. در نیمه دوم سال ۱۸۴۶، شاگردان سابق مدرسه «شرزبوری واتون» که دانشجویان دانشگاه کمبریج شده بودند، نخستین باشگاه فوتبال را تأسیس کردند و دو سال بعد، نخستین قوانین فوتبال را با همکاری سایر تیمهای دانشگاهی بنیان نهادند.
درسال ۱۸۶۲، باشگاه فاتس کانتی در شهر ناتینگهام تأسیس شد که به عنوان قدیمی ترین باشگاه فوتبال در لیگ باشگاههای انگلیس، هنوز هم حضور دارد و امروزه با نام «ناتینگهام فارست» شناخته می شود.
جام انگلیس (FACup)، قدیمی ترین مسابقات فوتبال جهان است که در سال ۱۸۷۱ پایه ریزی شده است. در روز بیستم جولای ۱۸۷۱، هفت عضو اتحادیه فوتبال انگلیس به دفتر مجله « اسپورت من» وارد شدند که یک هفته نامه ورزشی بود و به دبیرآن پیشنهاد نمودند تا اعلامیه مسابقات فوتبال میان باشگاههای لندن را منتشر کند و مسئولیت آن را برعهده گیرد. براساس این اعلامیه، هر تیمی با یک شکست حذف می شد و هر تیمی که خواهان شرکت بود، باید «یک گنی» (واحد پول انگلستان در آن زمان که اندکی بیشتر از یک پوند بود) می پرداخت. این مسابقات به سرعت شکل گرفت و فاتح آن، تیم فوتبال واندرز لندن بود که با نتیجه یک بر صفر، تیم سلطنتی مهندسان را شکست داد.
نخستین مسابقه بین المللی فوتبال، در روز شنبه ۳۰ نوامبر ۱۸۷۲ بین دو تیم انگلیس و اسکاتلند در گلاسکو برگزار شد که با نتیجه بدون گل به پایان رسید.
● تاریخچه هندبال
«هومر» تاریخ نویس مشهور یونان در کتاب معروف خود اودیسه، از ورزش هندبال با نام «اورانیا» یاد کرده است. نقش های مربوط به این بازی که در سال ۶۰۰ قبل از میلاد روی یکی از دیوارهای آتن حجاری شده بود، در سال ۱۹۲۶ کشف شد.
در قرن های شانزدهم و هفدهم میلادی، زنان دربار و شوالیه ها به این بازی که تغییر مختصری یافته بود می پرداختند و شاعران وقت، آن را اولین بازی تابستانی نام نهاده بودند.
در سال ۱۸۹۰، کنرادکخ که یک معلم ورزش آلمانی بود، هندبال را به صورت جدیدتری با نام «رافابال اشپیل» معرفی کرد که آن را به صورت هندبال یازده نفری بازی می کردند که شباهت زیادی به یکی از بازی های محلی چکسلواکی به نام «هازنا» داشت. پس از جنگ جهانی اول، «هرمان» رئیس فدراسیون هندبال آلمان برای گسترش و تحکیم این ورزش تلاش فراوانی کرد. دکتر «کارل شلنز» استاد دانشسرای عالی تربیت بدنی و ورزش برلین که او را پدر هندبال نامیده اند، در سال ۱۹۲۰ مقررات این ورزش را تدوین کرد و آن را در کلاسهای خود به اجرا درآورد. پس از او شاگردانش موجبات گسترش این ورزش را در سراسر آلمان فراهم آوردند.
در کشورهای شمال اروپا به دلیل سردی هوا، برای اجرای این ورزش در سالن، شکل تازه ای به آن داده شد که این امر باعث پیدایش هندبال هفت نفره امروزی شد. این ورزش بین سال های ۱۹۰۴ تا ۱۹۲۰ تحت تأثیر بعضی قوانین فوتبال بود و در این دوران توسعه فراوانی در اروپا یافت. تا سال ۱۹۲۸ از نظر تشکیلات بین المللی، هندبال جزو فدراسیون بین المللی دوومیدانی محسوب می شد اما به دلیل اهمیت هندبال، این فدراسیون در هشتمین کنگره خود که در سال ۱۹۲۶ برگزار شد، کمیسیونی برای مستقل کردن آن به وجود آورد. سرانجام در ماه اوت ۱۹۲۸ فدراسیون بین المللی هندبال با عضویت یازده کشور در آمستردام تشکیل شد. در همان سال اولین بازی نمایشی هندبال در آمستردام انجام شد و در سال ۱۹۳۱ کمیته بین المللی المپیک اجازه داد که هندبال به جمع بازیهای المپیک بپیوندد. در خلال سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۴ فدراسیون بین المللی هندبال گسترش بسیاری یافت و توانست بیش از ۲۵ کشور را به عضویت بپذیرد. سرانجام اولین بازیهای بزرگ و رسمی هندبال در المپیک ۱۹۳۶ برلین در رشته هندبال یازده نفره مردان انجام یافت که کشورهای آلمان، اتریش و سوئیس به ترتیب مقام های اول تا سوم را به دست آوردند. در سال ۱۹۳۸ به مناسبت دهمین سال تأسیس فدراسیون بین المللی هندبال، اولین دوره مسابقات قهرمانی جهان در رشته های هندبال یازده نفره و هفت نفره با شرکت کشورهای آلمان، دانمارک، هلند، مجارستان، لوکزامبورگ، لهستان، سوئد، سوئیس و چکسلواکی در کشور آلمان انجام شد که در هر دو رشته آلمان به مقام قهرمانی رسید. با وقوع جنگ جهانی دوم فدراسیون قدیمی هندبال منحل شد تا اینکه در ماه ژوئیه ۱۹۴۶ با پیگیری کشورهای فرانسه و سوئد و با شرکت کشورهای دانمارک، فنلاند، هلند، نروژ، لهستان و سوئیس کنگره ای در کپنهاک تشکیل گردید که به ایجاد فدراسیون بین المللی هندبال انجامید. در سال ۱۹۵۰ محل این فدراسیون به سوئیس منتقل شد.
در سال ۱۹۵۲ دومین دوره مسابقات جهانی هندبال یازده نفره در سوئیس برگزار شد که کشورهای آلمان، سوئد، سوئیس، اتریش، دانمارک، هلند، فرانسه و اسپانیا به ترتیب مقام های اول تا هشتم را کسب کردند. در سال ۱۹۵۴ مسابقات جهانی هندبال هفت نفره در سوئد برگزار شد و کشور میزبان به مقام قهرمانی رسید و آلمان شرقی و چکسلواکی در رده های دوم و سوم قرار گرفتند. در سال ۱۹۵۶ مسابقات جهانی هندبال یازده نفره بانوان در آلمان برگزار شد که کشورهای رومانی، آلمان و مجارستان به مقام های اول تا سوم دست یافتند. سال بعد، این مسابقات در رشته هندبال هفت نفره در یوگسلاوی برگزار شد و کشورهای سوئد، چکسلواکی و آلمان شرقی مقام های اول تا سوم را کسب نمودند. مسابقات هندبال سالنی (هفت نفره) از سال ۱۹۷۲ بار دیگر در جمع رقابت های بازیهای المپیک قرار گرفت.
● تاریخچه وزنه برداری
بشر برای حفاظت خود در غارها، ناگزیر به جابجایی سنگهای بزرگ برای قرار دادن در مقابل ورودی آنها بوده است. مصریها برای ساختن مجسمههای عظیم فراعنه و اهرام ثلاثه، مردان قوی آن روز جهان را در کنار نیل گرد آوردند و آنها را به ساختن مجسمههای سنگی وا داشتند. کاوشهای باستانشناسی نشان میدهد وزنهبرداری و وزنه پرانی به همراه دو و میدانی و ژیمناستیک در یونان باستان تمرین میشده است. همچنین وزنهبرداری و وزنهپرانی جزئی از بازیهای تیلیتیان ایرلندیها در ۴۰۰۰ سال قبل بوده است. "میلو" از اهالی "کورتونا" سالهای سال قهرمان المپیک باستان بود و مدت ۲۸ سال مقام خود را حفظ کرد. او اولین وزنهبردار علمی در دنیاست که پیشرفت و ترقی و قدرت خود را بطور مرتب و کمکم بدست آورد. بدین ترتیب که گوسالهای را هر روز از زمین بلند میکرد و روی دو دست قرار میداد و تا هنگامی که گاو تنومندی شد آن را بر سر دست میبرد. تاریخ این کار را ۶۸۴ سال قبل از میلاد نوشتهاند و در حقیقت وزنهبرداری جدید از اساس کار میلو پیروی میکند.
اولین آثار بوجود آمدن این ورزش زمانیست که در یونان باستان ورزشکاران به وزنهپرانی (پرتاب دیسک و وزنه) عادت داشتهاند و لغت یونانی "هالترس" (پرتاب صفحه یا دیسک هالتر) ریشه وزنهبرداری امروزی است. وزنهبرداری جدید در اروپا توسط اروپاییان پایهگذاری شد و به نظر میرسد که در وهله نخست جوانان روستایی بدین کار دست زدند تا قدرت و برتری خود را نسبت به همسالان خود نشان دهند و با قدرت خود توجه دوشیزگان را جلب نمایند. کار نمایش جوانان در بلند کردن وزنه کمکم آنقدر بالا گرفت که مسابقههایی ترتیب داده میشد و در آن زنان و مردان بیشماری برای تماشا گرد هم میآمدند و این مسابقات، محک قدرت و نیرومندی جوانان بود.
"وینهیرون" میتوانست یک وزنه ۳۰۵ کیلوئی را روی دوشش بلند کند. یک روز همین وزنه مغزش را متلاشی کرد. "گوتا" فرد دیگری با ۷۷/۱ متر قد و ۸۸ کیلوگرم وزن بود که قادر به بلند کردن یک اسب بر سر دست خود بود. "لویی یکافه" ملقب به آپولون در سال ۱۸۶۲ در شهر مارس بارگ متولد شد و در جوانی دارای قد ۹۰/۱ متر و دور سینهاش در حال تنفس ۱۳۷ سانتیمتر بوده است. او برای کارهای قهرمانی از چرخهای واگن و یک میله آهنی استفاده میکرد. "لوییسیر" کانادایی که سرآمد تمام هرکولهای عصر خود بود به سال ۱۸۶۳ متولد شد. قدش ۱۷۶ سانتیمتر و وزنش ۱۳۵ کیلوگرم بود، دور سینهاش ۴۷/۱ متر و دور بازویش ۵۵ سانتیمتر بود. او قادر بود وزنه ۲۴۹ کیلوگرمی را با یک انگشت دست از زمین بلند کند و درشکه چهار اسبه را از حرکت باز دارد.
هنگامیکه به سبب علاقه جوانان اروپای مرکزی وسایل این رشته ورزشی تکامل پیدا کرد، مقررات ناقصی هم برای آن وضع شد و جوانان سایر نقاط اروپا از جمله کشورهای اسکاندیناوی نیز به تمرین وزنهبرداری پرداختند و به تدریج این ورزش حتی در مصر و ژاپن هم متداول شد. این ورزش تا زمانی که در بازیهای المپیک جایی نداشت شهرت و معروفیتی کسب نکرده بود و در آمریکا و سایر نقاط جهان جوانان توجه چندانی به آن نمیکردند.
در سال ۱۸۹۶ که اولین دوره بازیهای المپیک نوین در شهر آتن برگزار شد، وزنهبرداری و زورآزمایی با وزنه در شمار برنامههای دو و میدانی قرار گرفت. در این دوره فقط دو حرکت در وزنهبرداری (یکی با دمبل بزرگ و دیگری با هالتر) انجام شد. داوری این مسابقات بر عهده یک شاهزاده یوانانی بود که ۰۲/۲ متر قد داشت و خود از پهلوانان مشهور به شمار میرفت.
فکر تشکیل فدراسیون بینالمللی وزنهبرداری در سال ۱۹۱۳ که ژول روسه جای دبوفه یا دبوف رئیس فدراسیون وزنهبرداری فرانسه را گرفت بوجود آمد. روسه در سال ۱۹۱۴ فدراسیون وزنهبرداری فرانسه را پایهگذاری کرد. در همین سال کمیته بینالمللی المپیک کنگره خود را در دانشگاه سوربن فرانسه تشکیل داد تا مقررات و برنامههای مربوط به المپیک ۱۹۱۶ برلین را بررسی نماید. در ساعات آخر اولین روز تشکیل کنگره مزبور، ژول روسه دریافت که مسابقات وزنهبرداری را از برنامه بازیهای برلین حذف نمودهاند. روسه با ناراحتی فراوان فرانتز راشل دبیر کمیته ملی المپیک فرانسه را ملاقات و توانست با منطق و صراحتی که خاص خودش بود وی را وادار نماید انجام مسابقات وزنهبرداری را در بازیهای المپیک پیشنهاد کند. صبح روز بعد روسه با کمک فرانتز در کار خود توفیق حاصل نمود. با پیش آمدن جنگ جهانی اول بازیهای سال ۱۹۱۶ انجام نیافت ولی در بازیهای المپیک ۱۹۲۰ آنتورپ چهارده کشور در رشته وزنهبرداری شرکت نمودند. در کنگره بینالمللی المپیک که در سال ۱۹۲۱ در شهر لوزان تشکیل شد با گنجانیدن این روز در برنامه بازیهای سال ۱۹۲۴ مخالفت شد و آقای روسه مجبور شد فعالیتهای زیادی را برای باقی ماندن وزنهبرداری در بازیهای المپیک انجام دهد. در سال ۱۹۲۵ که کنگره بینالمللی المپیک در براگ تشکیل گردید موافقت شد که وزنهبرداری به طور دایم در برنامه بازیهای المپیک گنجانیده شود.
در بازیهای المپیک لسآنجلس (۱۹۳۲)، مسابقات وزنهبرداری در پنج حرکت انجام میشد که وزنه برداشتن با یک دست هم جزو آن بود. اما در بازیهای المپیک برلین (۱۹۳۶) وزنهبرداری محدود به سه حرکت دو دستی (پرس، یک ضرب و دو ضرب) شد.
پرس- کشیدن هالتر به روی سینه و بالا بردن آن با فشار.
یک ضرب- بردن هالتر با یک حرکت از روی زمین به بالای سر.
دو ضرب- بالا بردن هالتر با دو حرکت، یکی کشیدن آن به روی سینه و سپس با حرکت بعدی به بالای سر.
در سال ۱۹۲۰ همزمان با بازیهای المپیک، فدراسیون جهانی وزنهبرداری تشکیل گردید و ژول روسه رئیس فدراسیون وزنهبرداری فرانسه به پاس خدماتش به این ورزش به ریاست فدراسیون جهانی برگزیده شد. وی تا سال ۱۹۵۲ در این سمت باقی ماند و پس از وی دیتریش ورتمن از آمریکا به این سمت برگزیده شد.
● تاریخچه جودو
در نزدیکی کوبه ژاپن در شهر ساحلی میکاز، جیگوروکانو در تاریخ ۲۸ اکتبر ۱۸۶۰ متولد شد. کانو پسر بچهای بود ضعیفالجثه و لاغر اندام که دائماً مریض بود و بیماریها یکی پس از دیگری به سراغ او میآمدند. کانو برخلاف نظر پزشکش تصمیم گرفت برای بهبود سلامتی خود به ورزش روی آورد و از همان جا کانو یاد گرفت که چگونه مقابل هم سن و سالهای زورگو و گردن کلفت خود دفاع کند.
خانواده کانو در سال ۱۸۷۱ به توکیو نقل مکان کردند. کانو در سن ۱۸ سالگی در مدرسه هنرهای رزمی جوجیتسو در رشته «تنجین شینوریو» که یکی از هنرهای رزمی بود، ثبتنام کرد. این رشته شامل ضربه زدن و گلاویز شدن میشد و به داشتن هارمونی، بیشتر تأکید داشت تا مبارزه کردن.
کانو پس از تحصیل در مدرسه «تنجین شینوریو» به مدرسه «کیتوریو» رفت و در آنجا تحت تعلیم «تسونتوشی ایکوبو» قرار گرفت. این زیرمجموعه از «جودبیستو» بسیار نرمتر و ملایمتر از رشته «تنجین شینوریو» بود که در آن بر ضربههای آزاد و تکنیکهای سمبلیک و تکنیکهای پرتاب کردن تاکید میشد. در این زمان کانو به مطالعه جامع در مورد سبکهای دیگر جوجیتسو، مثل «سکیگوشیریو» و «سیگوریو» پرداخت. کانو اعتقاد داشت در بیشتر ورزشها، به تعلیمات ذهنی و روحی کمتر توجه شده است و این نکته را یک کمبود آموزشی احساس کرد.
کانو در سال ۱۸۸۰ بازنگری تکنیکهای جوجیتسو را آغاز کرد و دریافت که با ترکیب کردن بهترین تکنیکهای مدارس رزمی مختلف و جمعآوری آنها در یک سیستم، میتواند یک برنامه تمرینی فیزیکی که شامل مهارتهای ذهنی و روحی نیز شود، پدید آورد. او اعتقاد داشت با حذف فنون خطرناک، سبک حاصل باید حالت مسابقهای و رقابتی داشته باشد.
به این ترتیب کانو در سال ۱۸۸۲ با گردآوری مجموعه بهترین حرکات پرت کردن و زمین زدنِ سبک قدیم جوجیتسو و اضافه کردن حرکاتی که خود مبدع آنها بود و حذف تعدادی از تکنیکهای خطرناک، ورزش جدید خود، «جودو» را معرفی کرد.
او ورزش خود را «کودوکان جودو» نام نهاد. واژه کودوکان متشکل از کان=محل و سالن، دو=مسیر، کو=یادگیری است که در کل یعنی «محل یادگیری مسیر». همچنین جودو از کلمات زیر تشکیل شده است: دو=مسیر و جو= آرام و ملایم، یعنی مسیر آرام و ملایم. کانو مدرسه جودو خود را که کودوکان نام نهاده بود در معبد بودایی «ایشوجی» در توکیو تشکیل داد. برای رقابت بین مدرسه جوجیتسو و جودو، در سال ۱۸۸۶ مسابقهای تدارک دیده شد که در آن دانشآموزان جودو به راحتی قهرمان مسابقه شدند که همین مسئله باعث برتری جودو نسبت به جوجیتسو گردید.
تقسیمات و گروه بندیهای مربوط به کودوکان جودو در سال ۱۸۸۷ کامل شد که در آن سه هدف اصلی «تمرینات فیزیکی»، «مهارتهای مبارزه» و «تمرینات روحی» دنبال میشد.
با شروع سال ۱۸۸۹، کانو ژاپن را به مقصد اروپا و آمریکا ترک کرد. او به منظور آموزش جودو و شرکت کردن در جلسه اعضای المپیکها سفر کرد.
از سال ۱۸۹۲ به بعد شعبههای آموزشی جودو در سراسر دنیا گسترش یافت. در این سال «تاکاشیما شیداچی» یک سخنرانی در خصوص جامعه ژاپن، تاریخچه و گسترش جودو ارائه داد.
دسته بندی حرکات پرتابی جودو در سال ۱۸۹۵ توسط کانو صورت گرفت و در سال ۱۹۰۰ انجمن عالی رتبگان کودوکان تاسیس شد.
آموزش جودو در آمریکا با ورود «گونجی کویزومی» در سال ۱۹۰۷ به خاک آمریکا آغاز شد. سیستم آموزشی جودو کودوکان در سال ۱۹۰۹ با تغییرات بزرگی که متحمل گردید به یک بنیاد رسمی ژاپنی تبدیل گشت. در همان سال جیگوروکانو به عنوان اولین عضو ژاپنی کمیته بینالمللی المپیک انتخاب شد.
در سال ۱۹۱۰ جودو به عنوان ورزشی که سلامتی در آن حفظ می شود شناخته شد و در سال ۱۹۱۱ به عنوان بخشی از سیستم آموزش ژاپن منظور گردید. در همین سال انجمن ورزش ژاپن، انجمن مربیان جودو کودوکان و مجمع کمربند سیاهان کودوکان تشکیل گردید.
در سال ۱۹۲۰ جودو با تغییراتی در خصوص کاهش ضربات و فنون، به تعداد ۴۰ حرکت پرتابی منجر گردید که فنون حذف شده عبارت از ۸ حرکت مربوط به دستهبندی قبلی جودو کودوکان بود.
در سال ۱۹۲۱ سازمان تحقیقات پزشکی جودو تشکیل شد.
شعار کودوکان عبارت است از «حداکثر کارایی - آرامش و بهره دو جانبه» که در خصوص تمرینات تکمیلی روحی، اخلاقی و جنبههای غیرمادی در کنار فعالیت فیزیکی جودو تاکید دارد.
بالاترین هدف جودو عبارت از «تکامل فرد به منظور ارزشمند و مفید واقع شدن در جامعه» است. این جنبه غیرمادی جودو رفته رفته پیشرفتهای چشمگیری را کسب کرد و حدود سال ۱۹۲۲ کامل شد. در همین سال سازمان فرهنگی جودو کودوکان تاسیس شد.
در زمان جنگ جهانی دوم جودو شاهد تحولات و توسعه متفاوتی بود چرا که در آن زمان به جای اینکه صرفاً با هدف ورزشی آموزش داده شود، تبدیل به یکی از فنون جنگی گردید که برای کماندوها و نیروهای ویژه آموزش داده میشد. جودو برای اولین بار در المپیک ۱۹۶۴ توکیو به این بازیها پیوست. از ۱۶ مدال تدارک دیده شده، ژاپن موفق به کسب سه مدال طلا و یک نقره شد.
در المپیک ۱۹۶۸ مکزیکو، جودو از مسابقات المپیک حذف شد اما در بازیهای ۱۹۷۲ مونیخ دوباره به المپیک بازگشت. جودو در حین پدیدار شدن و پیشرفت و توسعه خود، شاهد دو تغییر عمده بود که یکی در خصوص وزنها بود. ابتدا تفاوت وزن جودوکاران با هم، مورد توجه قرار نمیگرفت و به طور مثال مبارزه دو نفر که از لحاظ تکنیک با هم برابری میکردند در نهایت منجر به پیروزی شخص سنگین وزن میشد. این مسئله مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت که در نتیجه گروههای وزنی به وجود آمدند که ابتدا سه گروه وزنی بود و بعدها به پنج گروه افزایش یافت.
کانو در رشته جودو موفق به اخذ مدرک دکترا شد و درجه معادل دان دوازدهم که فقط به بالاترین مقامهای این رشته اعطا میشود به وی اعطا شد.
او بعد از تلاشهای بی وقفه خود در جهت توسعه و گسترش جودو در دنیا سرانجام در ماه مه ۱۹۳۸ به علت بیماری ذاتالریه درگذشت.
● تاریخچه بسکتبال
ورزش بسکتبال در اوایل پاییز ۱۸۹۱ میلادی توسط شخصی به نام جیمزنای اسمیت در ایالات متحده، پایه ریزی و ابداع شد. اما، از قرنها پیش در میان ساکنان مختلف قاره آمریکا، به ویژه آمریکای مرکزی و جنوبی، انواعی از بازی و مسابقه رایج بود که کم و بیش به بسکتبال شباهت داشته است. در کشور آرژانتین، نوعی بازی در میان گله دارها متداول است که آن را پاتو (Pato) می نامند. در این بازی، دو تیم، سوار بر اسب در میدانی وسیع به تاخت و تاز می پردازند و هر تیم کوشش می کند توپی را که شش حلقه (مانند دستگیره) بر بدنه آن وجود دارد، با پرتاب کردن و پاس دادن به یاران خودی، به آن سوی میدان برساند و از حلقه و توری سبدی که در انتهای میدان بر روی ستونی چوبی نصب شده، عبور دهد. این بازی تا حدی شبیه به بسکتبال است. اما، شباهت بازی پوک تاپوک با ورزش بسکتبال از پاتو هم بیشتر است.
پوک تاپوک، در میان اقوام متمدن قاره آمریکای جنوبی و مرکزی به ویژه اقوام مایا و تولتک (ناحیه مکزیک کنونی) رواج بسیار داشت. آن مردمان، این بازی را که با توپ و حلقه ای ثابت در میدانی وسیع انجام می دادند، با علاقه و هیجان زیادی برگزار می کردند.
یک زمین مخصوص بازی پوک تاپوک، توسط باستان شناسان در مکزیک کشف شده که گفته می شود متعلق به حدود ۱۵۰۰ سال قبل است. در این گونه خاکبرداری های باستان شناسی، توپ ها و حلقه های بازی پوک تاپوک، فراوان به دست آمده است. البته اقوام باستانی مایا، آزتک و تولتک، بازیهای گروهی با توپ را تنها برای سرگرم شدن و تفریح انجام نمی دادند، بلکه در نزد آنها، این بازیها نوعی عبادت و جشن شکرگزاری نیز محسوب می شد. چنانکه جوانان این اقوام می توانستند در میدان مسابقه با چابکی، مهارت و اعتماد به نفس عمل کنند. این کار، نشانه هایی از برکت و توجه خداوند شمرده می شد و اگر جوانها ضعیف عمل می کردند و مسابقه از هیجان لازم برخوردار نمی بود، گفته می شد که سالی سخت در پیش است. در سال ۱۵۱۸ میلادی، هنگامیکه هرنان کورتز، کشورگشای اسپانیایی، پیشروی خود را در خاک امپراطوری آزتک آغاز کرد و به پایتخت این قوم رسید، امپراطور برای خوشامد او و همراهانش، یک مسابقه بزرگ پوک تاپوک ترتیب داد.
پیش از کشف قاره آمریکا و در قرنهای ۱۲ تا ۱۵ میلادی، نوعی ورزش و بازی در میان اقوام انیکا و تولا متداول بود که شباهت بسیاری به بسکتبال امروزی داشت. به این بازی تلاچیتلی می گفتند. این اقوام در آمریکای جنوبی (منطقه ای که امروز کشور پرو است) زندگی می کردند. در بازی تلاچیتلی، بازیکنان دو تیم، می بایست توپ سنگینی را نه با دست یا حتی با پا، بلکه با ضربات آرنج و ران و باسن به سوی حلقه ای که به صورت عمودی در انتهای میدان مسابقه نصب می شد، پیش ببرند و آن را از حلقه عبور دهند. این کار البته بسیار مشکل بود و اغلب هم با خشونت زیاد بازیکنان نسبت به یکدیگر صورت می گرفت.
بزرگترین زمین بازی که در آن تلاچیتلی برگزار می شد، چی چن ایتزا نام داشت و مستطیلی بود به طول ۹۰ متر و عرض ۳۰ متر. پیرامون این میدان بزرگ، دیوارهای بلند معبدها و بناهای یادبود قرار داشت و بر فراز آن دیوارها، انبوه مردم به تماشای مسابقه می ایستادند و به تشویق بازیکنان می پرداختند. توپی که در بازی تلاچیتلی به کار می رفت، به اندازه توپ فوتبال امروزی بود و در وسط تخته سنگ یکپارچه و مدوری، سوراخی به وجود می آوردند تا توپ از آن عبور کند.
بازیهای پوک تاپوک و تلاچیتلی هم با نابود شدن تمدنهای درخشان آزتک، مایا، انیکا، تولا و تولتک توسط مهاجمان و کشورگشایان اسپانیایی از میان رفت و به تاریخ پیوست.
● تولد بسکتبال
جیمزنای اسمیت یک پزشک کانادایی بود که به ایالات متحده، مهاجرت کرد و تابعیت آن کشور را گرفت. در سال ۱۸۹۱، زمانی که دکتر نای اسمیت در دانشگاه ورزش اسپرینگ فیلد ایالت ماساچوست درس می داد، رئیس دانشگاه از او خواست ورزشی ابداع نماید که دانشجویان بتوانند در فصل زمستان در سالن به آن بپردازند تا آمادگی جسمانی خود را برای پرداختن به مسابقات میدانی فوتبال، هاکی و بیسبال در فصل بهار و تابستان حفظ کنند. دکتر نای اسمیت، پس از بررسی رشته های موجود ورزشی دریافت که ورزش جدید باید دارای مشخصات خاصی باشد: ۱- توپ در آن نقش داشته باشد، ۲- به صورت گروهی به اجرا درآید، ۳- اصل رقابت در آن رعایت شود، ۴- بر مهارت استوار باشد و بر خشونت و برخوردهای سخت بدنی، مبتنی نباشد. حاصل این افکار و اندیشه ها، ورزشی شد به نام بسکتبال که امروزه پس از سپری شدن، نزدیک به یک قرن از اختراع آن، از پرطرفدارترین و هیجان انگیزترین رشته های ورزشی بین المللی است.
دکتر نای اسمیت در شروع کار، دو سبد که مخصوص حمل میوه بود، بر دیوار دو طرف سالن ورزش دانشگاه و در ارتفاعی بلندتر از قد یک انسان بلند قد، نصب کرد و به دو گروه از ورزشکاران جوان دانشگاه آموزش داد که توپی را دست به دست بدهند و سعی کنند آن را به درون سبد بیندازند، در این حال، تیم مقابل باید بکوشد که مانع از انجام این کار شود و توپ را هم از چنگ حریف برباید و تصاحب کند.
نخستین مسابقه ای که به این ترتیب و به صورتی تجربی ترتیب یافت، میان دو تیم ۹ نفره در کالج اسپرینگ فیلد بود و اولین گل تاریخ بسکتبال را هم یکی از بازیکنان به نام ویلیام چیس به سبد انداخت. بعدها شخصی به نام فرانک ماهان با توجه به اینکه در زبان انگلیسی سبد را بسکت (Basket) و توپ را بال (Ball) می گویند، این ورزش را بسکتبال نامید.
دکتر نای اسمیت، برای آنکه بازی بسکتبال خشن نشود، مقررات دقیقی برای آن به وجود آورد. بعضی از مقررات اولیه بسکتبال چنین بود:
- بازیکنان حق نداشتند توپ را از دست هم بربایند.
- بازیکنی که توپ را در اختیار داشت، نباید با آن راه برود یا بدود.
- هل دادن و هر نوع خشونت ممنوع بود.
- فقط بازیکنانی که توپ را در اختیار نداشته، می توانستند به هر طرف بدوند و جا بگیرند.
- بازیکن توپ به دست باید توپ را به طرف یاران خود پرتاب کند و به آنها برساند.
در آغاز، ته سبدها هم بسته بود و هر بار که توپ به درون سبد می افتاد، باید کسی به کمک نردبان توپ را از سبد بیرون می آورد. در سال ۱۸۹۲ شخصی به نام لئوآلن، سبد بسکتبال را که تا آن روز از ترکه چوب یا الیاف بود و به همین دلیل به زودی پاره و فرسوده می شد، از سیم بافت تا استحکام بیشتری داشته باشد. دیری نگذشت که این ورزش جدید طرفداران زیادی در میان دانشجویان دانشگاه اسپرینگ فیلد و دیگر دانشگاهها یافت. دکتر نای اسمیت هم مقررات و قوانین بسکتبال را کامل تر کرد و نسخه هایی از آن را به هر دانشگاه یا باشگاهی که علاقمند بود، ارسال داشت. این مقررات در سال ۱۸۹۲ میلادی به صورت کتابچه ای برای استفاده عموم منتشر شد.
کشور کانادا، نخستین کشور خارجی بود که ورزش بسکتبال به آن راه یافت. سایر کشورها هم به تدریج و در سالهای بعد پذیرای این ورزش جدید شدند: فرانسه ۱۹۹۳، چین و هندوستان ۱۸۹۴، انگلستان ۱۸۹۴، ژاپن ۱۹۰۰ و ... .
نخستین مسابقه رسمی بسکتبال در سال ۱۸۹۶ بین دو تیم از دو دانشگاه شیکاگو و آیوا برگزار شد. نتیجه این بازی تاریخی ۱۵ بر ۱۲ به سود تیم دانشگاه شیکاگو بود.
در سال ۱۹۲۷، کمیته جهانی YMCA (انجمن مردان جوان مسیحی) با همکاری کالج اسپرینگ فیلد، یک مدرسه بین المللی برای تربیت جسمانی در ژنو تأسیس کرد. سپس همایشی از نمایندگان انجمنهای بسکتبال در ۱۸ ژوئن ۱۹۳۲ در ژنو برگزار شد و فدراسیون بین المللی بسکتبال آماتور (FIBA) با هشت کشور، بنیانگذاری شد. اولین رئیس FIBA، لئون بوفارد اهل سوئیس و اولین دبیرکل، رناتو ویلیام جونز اهل بریتانیا بود. در کنگره بنیانگذاری FIBA، اولین قوانین بین المللی، به طور کامل تهیه شد. ورزش بسکتبال، نخستین بار در سال ۱۹۳۶ در بازیهای المپیک برلین حضوری بین المللی یافت. اولین دوره رقابتهای قهرمانی مردان جهان، در سال ۱۹۵۰ در بونیس آیرس (آرژانتین) برگزار گردید که با قهرمانی آرژانتین به پایان رسید.
● تاریخچه دوچرخه سواری
دوچرخه وسیله نقلیهای است سبک و دارای دو چرخ که به کمک پا زدن حرکت میکند. تاریخچه دوچرخهسواری به عنوان یک ورزش با تاریخچه خود دوچرخه، ارتباط کامل دارد.
اولین فرد در تاریخ که سوار بر دوچرخه شد، یک فرانسوی به نام سیوراک (sivrac) بود. سیوراک، در سال ۱۶۹۰ میلادی دوچرخهای چوبی ساخت که شاخههایی عمودی بر روی چرخهای آن قرار داشت و هر دو چرخ به وسیله یک چوب افق به هم متصل میشد. این دستگاه، پنجه رکاب نداشت و حرکت آن به کمک فشار دادن پاها بر روی زمین صورت میگرفت. اهالی پاریس، دوچرخه سیوراک را اسب چوبی عنوان داده بودند. اسب چوبی گرچه تعجب مردم پاریس را برانگیخته بود، چندان مورد استقبال قرار نگرفت و فقط فروشندگان دورهگرد بودند که برای حمل بار از آن استفاده میکردند.
در سال ۱۸۱۷، در شهر کارلسروهه آلمان شخصی به نام بارون فون دریاس دوچرخه پایی کاملتری ساخت و یک زین کوچک هم بر روی آن قرار داد. دوچرخههای فون دریاس به زودی در چند پایتخت اروپایی به مردم معرفی شد و شخصی به نام دنیس جانسون یکی از آنها را با خود به انگلستان برد تا از روی آن بسازد و بفروشد.
دنیس جانسون کلاسهایی برای آموزش فن دوچرخهسواری ترتیب داد و با این کار مشتاقان بسیاری برای کالای خود به وجود آورد. به این ترتیب، کار و بار دنیس جانسون به قدری گرفت که دوچرخهسواری تبدیل به یکی از تفریحات محبوب و متداول روز شد.
در سال ۱۸۱۸، شخصی به نام بارون ساوربرن در فرانسه دوچرخهای ساخت که دارای چرخ بسیار بزرگی در جلو و چرخ کوچکی در عقب بود. به چرخ جلو این دوچرخه عجیب، طنابی دایرهوار (به صورت حلقه) بسته میشد که راننده باید آن را با دست میکشید تا چرخ جلو به حرکت درآید و دستگاه را به جلو ببرد. چنین کاری فقط از عهده بندبازها و دوچرخه سوارهای بسیار ماهر بر میآمد. از روی این دستگاه عده زیادی افتادند و مجروح و مصدوم شدند.
در سال ۱۸۳۴، آهنگری اسکاتلندی به نام مک میلان برای دوچرخه پنجه رکاب اختراع کرد تا دیگر احتیاجی به فشار پا بر روی زمین نباشد. مک میلان دوچرخه خود را به تدریج و طی پنج سال چنان کامل کرد که می توانست تا ۲۲ کیلومتر در ساعت سرعت بگیرد. خود مک میلان نمایشهایی هم برپا میکرد تا به مردم ثابت کند که وسیله نقلیه او چه اندازه مطمئن و بیخطر است. دوچرخه مک میلان اکنون در موزه لندن نگهداری میشود.
در سال ۱۸۶۰ در فرانسه، کارخانهداری به نام میشو به دوچرخه علاقمند شد و تصمیم گرفت تغییراتی در آن به وجود بیاورد. برای این کار،میشو مهندس جوان و مبتکری به نام پییر لالمنت را به استخدام کارخانه خود درآورد. لالمنت، قسمتهایی از دوچرخه را که قبلاً از جنس چوب بود، با لولههای آهنی ساخت و سپس سطح خارجی چرخهای چوبی را با نوارهای لاستیکی پوشانید. در سال ۱۹۶۲ لالمنت دوچرخهای ساخت که دارای رکاب بر روی چرخ جلو بود. وقتی لالمنت به آمریکا مهاجرت کرد، دوچرخه ابداعی خود را هم در آنجا ساخت و به بازار فرستاد. دوچرخههای لالمنت در ایالات متحده به بون شیکر معروف شدند.
در سال ۱۸۷۱ در انگلستان دوچرخهای به بازار آمد که کم و بیش شبیه بونشیکر بود. این دوچرخه را شخصی به نام جیمز استانلی چنان ساخته بود که چرخی بزرگ در جلو و چرخی کوچک در عقب داشت و با یک پدال که در مرکز چرخ جلو کار گذاشته شده بود، حرکت میکرد.
در سال ۱۸۷۳ مهندسی به نام هاردی لاوسون برای نخستین بار زنجیر چرخ را به دوچرخه افزود. این زنجیر به چرخ عقب وصل میشد و با گردش آن توسط فشار پا، دوچرخه به حرکت در میآمد. با این همه، چون تایر دوچرخه سنگین بود و از لاستیک توپر ساخته میشد،سرعت دوچرخه چندان زیاد نبود. اما، در سال ۱۸۷۹ در مرکز چرخها بلبرینگ قرار گرفت و این ابداع که توسط شخصی به نام توماس صورت پذیرفته بود، بر سرعت دوچرخه بسیار افزود. در سال ۱۸۸۱ یک شرکت سازنده چرخ خیاطی دوچرخههایی تولید کرد که هر دو چرخ جلو و عقب آن به یک اندازه بود. در سال ۱۸۸۹ میلادی دانلپ از تایرهای هوادار برای دوچرخه استفاده کرد. نخستین تایری که دانلپ ساخت، اکنون در موزه «ادینبورد» در انگلستان نگهداری میشود. این تایر پیش از آنکه باز نشسته شود، حدود پنج هزار کیلومتر کار کرده بود. در اواخر سال ۱۸۸۸، گروهبان بلفست برای کمپانی دانلپ لاستیک تویی و رویی دوچرخه را ساخت و از آن تاریخ تاکنون دوچرخه را به صورتی که امروز معمول است میسازند. در سال ۱۸۹۶ با شروع نخستین دوره بازیهای المپیک نوین، مسابقات دوچرخهسواری به عنوان یک رشته ورزشی مستقل و پرطرفدار در برنامه بازیها گنجانده شد.
نخستین مسابقه دوچرخهسواری در سال ۱۸۶۸ در محلی به نام هندون در انگلستان انجام شد. در همین سال یک کارخانه سازنده دوچرخه در فرانسه، مسابقهای نمایشی به مسافت ۱۲۰۰ کیلومتر (دور فرانسه) ترتیب داد تا برای محصولات خود تبلیغ کند.
در سال ۱۸۶۹ نخستین مسابقه بینالمللی دوچرخهسواری در جاده بین دو شهر پاریس و روان برگزار شد. نقطه شروع این مسابقه طاق نصرت در پاریس بود و از میان ۳۲۳ شرکت کننده در این مسابقه تاریخی، یک انگلیسی به نام جیمز مور به مقام نخست رسید.
در سال ۱۸۷۶، شخصی به نام اف.ال.دادز در دانشگاه کمبریج لندن توانست ۲۵ کیلومتر را در زمانی کمتر از یک ساعت رکاب بزند و نخستین رکورددار سرعت در تاریخ دوچرخهسواری باشد.
در این سالها، دوچرخهسواری به صورت یک تفریح همگانی در ایالات متحده درآمده بود و این ورزش و سرگرمی جدید به قدری مورد استقبال مردم قرار گرفته بود که روزهای تعطیل و یکشنبهها به جای حضور در مراسم دعا و نیایش کلیسا، پیر و جوان سوار بر دوچرخه رهسپار خارج از شهر میشدند. نوشتهاند که کشیش یک کلیسا برای مقابله با این وضع، سوار بر کالسکه به میان جمع دوچرخهسواران میرفت و خطاب به آنها با اعتراض میگفت: ای غفلتزدگان! روی زین دوچرخه نشستن و رکاب زدن، شیوهای درست برای رسیدن به خدا نیست!
در سال ۱۸۸۳، یک آمریکایی به نام کورتیس، نخستین رکورد دوچرخهسواری استقامت را برپا داشت. او به مدت یک شبانهروز کامل رکاب زد و در این مدت مسافتی معادل ۳۲۰ کیلومتر را پیمود. در همان سال، یک آمریکایی دیگر به نام توماس استیون تصمیم گرفت با دوچرخه خود دنیا را دور بزند. این دوچرخهسوار پس از دو سال به وطن خود بازگشت و ادعا کرد که هرجا بر روی کره زمین جادهای بوده، آن را پیموده است.
در سال ۱۸۷۸، اولین اتحادیه ملی دوچرخهسواران در انگلستان تأسیس شد و این اتحادیه، مقررات خاصی برای مسابقات دوچرخهسواری در جاده و پیست برقرار کرد.
در سال ۱۸۹۱، دوچرخه سواری به نام پاگربیل موفق شد ۱۴۲ ساعت (حدود ۶ شبانهروز) پیوسته رکاب بزند. این رکوردگیری در مکانی که امروزه مجموعه بسیار بزرگ مدیسون اسکوئرگاردن نیویورک برپا شده است، صورت گرفت.
در سال ۱۸۹۵، لوتر.اچ.پورتر کتابی منتشر کرد با عنوان «دوچرخهسواری برای تندرستی و تفریح». پورتر در کتاب خود خاصیت دوچرخهسواری را در کم کردن وزن، افزایش قدرت بدن و بهبود تنفس شرح داده بود.
پایه های فدراسیون بین المللی دوچرخه سواری، در سال ۱۹۰۰ با تأسیس اتحادیه بین المللی دوچرخه سواری، ریخته شد. مرکز این اتحادیه در شهر پاریس بود. در حال حاضر فدراسیون بینالمللی دوچرخهسواری که آن را به اختصار فیاک مینامند و از طرف کمیته بینالمللی المپیک نیز به رسمیت شناخته شده است، به کار توسعه، هدایت و ایجاد مقررات جدید میپردازد.
فیاک عضو اصلی اتحادیه بینالمللی دوچرخهسواری نیز هست. مقر فیاک در شهر رم قرار دارد.
مشهورترین مسابقات دوچرخهسواری جاده در دنیا، تور دوفرانس است که مسافتی بالغ بر ۳۵۰۰ کیلومتر را در بر میگیرد. تور دوفرانس در سال ۱۹۰۳ به ابتکار هانری دگرانژ سردبیر مجله آتو در فرانسه پا گرفت و از آن تاریخ به بعد همه ساله به طور منظم و با شرکت بهترین دوچرخهسواران جهان برگزار میشود.
● تاریخچه شنا
ظهور و گسترش شنا، ریشه در احتیاجات عصر انقلاب صنعتی و شهرنشینی اواخر قرن نوزدهم دارد. این توسعه ابتدا از انگلستان آغاز شد و از آنجا به قاره اروپا و آمریکا و سرانجام به همه دنیا گسترش یافت.
اولین استخرهای سرپوشیده به ترتیب در شهرهای لیورپول ۱۸۳۸، وین ۱۸۴۲ و برلین ۱۸۵۵ ساخته شد و بعد از آن اولین تشکیلات شنا شکل گرفت.
در سال ۱۸۶۹ برخی از باشگاههای لندن به انجمن شنای «متروپولتین» پیوستند که در سال ۱۸۷۴ به انجمن شنای بریتانیا تبدیل شد. در سال ۱۸۸۴ اتحادیه شنای آماتور شکل گرفت و دو سال بعد با انجمن شنای بریتانیا تلفیق شده، «انجمن شنای آماتور بریتانیا- ASA» را پدید آوردند.
سرانجام با عبور کاپیتان متیو وب از کانال مانش در سال ۱۸۷۵ و پدید آمدن باشگاهها و فدراسیونها در کشورهای مختلف اروپا، آمریکا و استرالیا، شنا محبوبیت یافت وارتباطات و مسابقات بینالمللی شروع شد.
در آن زمان رشتههای شنا تا بدین حد متنوع نبودند. تا مدتها شنای قورباغه و شناهایی که از شنای قورباغه نشات گرفته بود مثل شنای زیربغل و شنای پشت حکمفرما بودند. بعدها شنای انگلیسی پهلو دست بالا به وجود آمد که هنگام استراحت، دست بالا قرار میگرفت.
تروجن با مشاهده بومیان آمریکایی، استراحت دست را به تناوب، خارج از آب قرار داد و این شنا را با یک ضربه پای قورباغه ترکیب کرد.
پیشرفت بعدی اجرای دو ضربه پا در یک دور شنا بود یعنی یک ضربه در هر حرکت دست که موجب کوتاهتر و سریع شدن حرکات دست شد. بعدها ضربه عمودی پا جایگزین ضربه پای شنای قورباغه شد و شنای کرال سینه متولد شد. ریچارد کاویل استرالیایی این حرکت را در اوایل قرن بیستم با نام ضربه کرال استرالیایی با چهار ضربه پا معرفی کرد و در سال ۱۹۵۶ هموطن او سسیل هیلی این حرکات را به اروپا برد. در همین زمان کرال در آمریکا پیشرفت کرد و بالاخره شیوه آمریکایی شش ضربه پا جهان را فتح کرد.
شنای پشت هم همین الگو را دنبال میکرد تا سال ۱۹۰۸ شیوه سُنتی شنای پشت حاکم بود ولی از المپیک ۱۹۱۲ قهرمانان تنها کرال پشت را اجرا کردند.
تا قبل از ساخت سکوی شیرجه، شناگران در آب «استارت» میزدند یعنی قبل از شروع مسابقه در آب میایستادند یا دراز میکشیدند.
در سال ۱۹۳۳ یک آمریکایی به نام «هنری میوز» نوع جدیدی از شنای قورباغه را در مسابقات به نمایش گذاشت او زمان استراحت (Recovery)، دستها را مانند کرال سینه خارج از آب قرار میداد و شنای پروانه را توسعه داد. نزدیک به دو دهه فرق زیادی بین این روش و قورباغه قایل نبودند، کاربرد هر دو شیوه در شنای قورباغه بود و حتی شناگر میتوانست هنگام مسابقه یکی را به دیگری تبدیل کند. اما این شیوه درگیریهای زیادی ایجاد کرد.
تا آنجا که مجله سویمینگ تایمز اینگونه از المپیک ۱۹۴۸ لندن گزارش داد:
«توفان جدیدی وزیدن گرفته است که میتواند به شکاف درفینا منجر شود.»
هشدار سویمینگ تایمز از آنجا بود که هفت نفر اول شنای ۲۰۰ متر قورباغه در فینالی که در ویمبلی برگزار شد از شنای پروانه استفاده کرده بودند و به این ترتیب بگومگوهای شدیدی در کنگره فینا بوجود آمد.
سرانجام از بین ۷۳ رای دهنده در فینا ۴۲ نفر رای بر جدایی شنای پروانه از شنای قورباغه دادند و اعلام کردند تدوین قوانین و مقررات مسابقات شنا باید به «سازمان اداری فینا» ارجاع شود.
سازمان اداری فینا در هشتم اگوست ۱۹۴۸ پیشنهاد کنگره را پذیرفت. اما IOC از افزایش برنامه شنای المپیک خودداری کرد. ریتر دبیر افتخاری فینا در ۱۱ آگوست ۱۹۴۸ در نامهای به همه اعضای سازمان اداری از آنان خواست تصمیم جدی اتخاذ کنند.
از میان ده عضو، نه عضو به درخواست ریتر پاسخ دادند که سه نفر شنای پروانه را شنایی کاملاً
علي- همکار انجمن
- Registration date : 2009-01-30
تعداد پستها : 2095
آدرس پستي : alikhorshidi2009@yahoo.com
مدل گوشي : N70
امتیاز : 4415
مواضيع مماثلة
» تاریخچه والیبال
» مروری بر روزنامه خبر ورزشی
» براد پیت سخنگوی فیلم ورزشی میشود
» پیلاتوس،ورزشی برای لاغری
» تاریخچه ی کشتی کج
» مروری بر روزنامه خبر ورزشی
» براد پیت سخنگوی فیلم ورزشی میشود
» پیلاتوس،ورزشی برای لاغری
» تاریخچه ی کشتی کج
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد